جدول جو
جدول جو

معنی اسأل - جستجوی لغت در جدول جو

اسأل(اَ ءَ)
نعت تفضیلی از سؤال. خواهنده تر. بسیارسؤال تر.
- امثال:
اسأل من فلحس، و او مردی از بنی شیبان بود، سهم و حصه ای از غنایم جنگی که در آن نبود خواستی و چون دادندی حصۀ زن خویش نیز طلبیدی و چون بستدی شتر خویش رانیز سهم خواستی. رجوع به مجمع الامثال میدانی شود.
اسأل من قرثع، مردی از بنی اوس بن ثعلبه و او بروزگارمعاویه بود و اعشی از بنی ثعلب گوید:
اذاما القرثع الاوسی وافی
عطاءالناس اوسعهم سوءالا.
(مجمع الامثال میدانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسافل
تصویر اسافل
افراد طبقۀ پایین جامعه، طبقات پایین، افراد فرومایه، کنایه از آلت تناسلی
فرهنگ فارسی عمید
(اَ فِ)
جمع واژۀ اسفل. پائین ترین ها. کمینها. (غیاث اللغات). پائین ها. زبون تران. ضد اعالی، سعتر. (مؤید الفضلاء). رجوع به کرفس و کرسب شود
لغت نامه دهخدا
(اَ حِ)
آب راهه ها. (منتهی الارب). مسایل الماء. (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(اَ ءَ)
نعت تفضیلی از سؤم. ملول تر. بستوه آمده تر
لغت نامه دهخدا
(اِ شِ)
یکدیگر را پرسیدن و از یکدیگر خواستن. (زوزنی). از یکدیگر پرسیدن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). همدیگر خواستن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). از یکدیگر پرسیدن قوم. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
جمع اسفل، فرودستان، سرین ها، شتران خرد جمع اسفل. زیرتران پایین تران، فروتران فرودستان (طبقه پست) زیر دستان مقابل اعالی. یا اسافل ناس. مردمان فرومایه. یا اسافل و اعالی. فروتران و برتران، سرینهای مردم کفلها. یا اسافل اعضا. اندامهای زیرین اعضای فرودین عضوهای پایینی بدن عضوهای بدن از سرین به پایین یا اسافل بدن، عضوهای زیرین بدن اندامهای پایینی تن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساحل
تصویر اساحل
به گونه رمن آبراه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسافل
تصویر اسافل
((اَ فِ))
جمع اسفل، فرو دستان. (طبقه پست)، زیردستان
فرهنگ فارسی معین