جدول جو
جدول جو

معنی اسأل

اسأل
(اَ ءَ)
نعت تفضیلی از سؤال. خواهنده تر. بسیارسؤال تر.
- امثال:
اسأل من فلحس، و او مردی از بنی شیبان بود، سهم و حصه ای از غنایم جنگی که در آن نبود خواستی و چون دادندی حصۀ زن خویش نیز طلبیدی و چون بستدی شتر خویش رانیز سهم خواستی. رجوع به مجمع الامثال میدانی شود.
اسأل من قرثع، مردی از بنی اوس بن ثعلبه و او بروزگارمعاویه بود و اعشی از بنی ثعلب گوید:
اذاما القرثع الاوسی وافی
عطاءالناس اوسعهم سوءالا.
(مجمع الامثال میدانی)
لغت نامه دهخدا