شهری است در مغرب، اندر بلاد بربر، پس از طنجه در زاویۀ خلیجی که بسوی شام کشد و بر آن سوری است متعلق بدماغه ای که در دریا پیش رود. سور مزبور زیباست و شراب اهالی از چاه هائی با آب خوشگوار است. ابن حوقل گوید: راه برقه بازیلی، از کنار بحرالخلیج تا دهانۀ بحرالمحیط است و سپس از سمت چپ ببحرالمحیط متمایل شود. (معجم البلدان). و مؤلف قاموس الاعلام ترکی گوید: ازیلی قصبه ای است در اقصای مغرب بغاز سبته
شهری است در مغرب، اندر بلاد بربر، پس از طنجه در زاویۀ خلیجی که بسوی شام کشد و بر آن سوری است متعلق بدماغه ای که در دریا پیش رود. سور مزبور زیباست و شراب اهالی از چاه هائی با آب خوشگوار است. ابن حوقل گوید: راه برقه بازیلی، از کنار بحرالخلیج تا دهانۀ بحرالمحیط است و سپس از سمت چپ ببحرالمحیط متمایل شود. (معجم البلدان). و مؤلف قاموس الاعلام ترکی گوید: ازیلی قصبه ای است در اقصای مغرب بغاز سبته
شهری است (به ناحیت مغرب) بزرگ و یکی باره دارد سخت استوار و بازپس ترین شهری است که از وی باندلس روند. (حدود العالم). ظاهراً این صورت تصحیفی از اریوله است. رجوع به اریول و اریوله شود. و شاید ازیلی باشد
شهری است (به ناحیت مغرب) بزرگ و یکی باره دارد سخت استوار و بازپس ترین شهری است که از وی باندلس روند. (حدود العالم). ظاهراً این صورت تصحیفی از اریوله است. رجوع به اریول و اریوله شود. و شاید ازیلی باشد
بازیل اول امپراتور بیزانس متوفی در 886 میلادی وی از 867 تا 886 میلادی حکومت کرده است، آنجایی که باج میستانند، (ناظم الاطباء)، باژستان: به آب اندر افکند خسرو سپاه چو کشتی همی راند بر باژگاه، فردوسی، گرفتند پیکار با باژخواه که کشتی کدامست بر باژگاه، فردوسی، چو آمد بنزدیکی باژگاه هم آنگه بیامد ز توران سپاه، فردوسی، ، جایگاهی که در آن مغان هنگام شستن بدن و چیزی خوردن بعد از زمزمه خاموشی گزینند: یکی ژند است آر با برسمت بزمزم یکی پاسخی پرسمت بیاورد هرچش بفرمود شاه بیاراسته برسم و باژگاه، فردوسی (ص 2046 چ بروخیم)، ببرسم شتابید و آمد براه بجایی که بود اندرو باژگاه، فردوسی، و رجوع به باج و باژ شود بازیل مقدس معروف به کبیر، از آباء بزرگ کلیسا در قرن چهارم میلادی، (329- 379 میلادی) است، در شهر قیصریه در کاپادوکیه تولد یافت و در استانبول و آتن به تحصیل، و سپس به تعلیم پرداخت، تألیفات و مکاتیبی از او باقی مانده است
بازیل اول امپراتور بیزانس متوفی در 886 میلادی وی از 867 تا 886 میلادی حکومت کرده است، آنجایی که باج میستانند، (ناظم الاطباء)، باژستان: به آب اندر افکند خسرو سپاه چو کشتی همی راند بر باژگاه، فردوسی، گرفتند پیکار با باژخواه که کشتی کدامست بر باژگاه، فردوسی، چو آمد بنزدیکی باژگاه هم آنگه بیامد ز توران سپاه، فردوسی، ، جایگاهی که در آن مغان هنگام شستن بدن و چیزی خوردن بعد از زمزمه خاموشی گزینند: یکی ژند اُست آر با برسمت بزمزم یکی پاسخی پرسمت بیاورد هرچش بفرمود شاه بیاراسته برسم و باژگاه، فردوسی (ص 2046 چ بروخیم)، ببرسم شتابید و آمد براه بجایی که بود اندرو باژگاه، فردوسی، و رجوع به باج و باژ شود بازیل مقدس معروف به کبیر، از آباء بزرگ کلیسا در قرن چهارم میلادی، (329- 379 میلادی) است، در شهر قیصریه در کاپادوکیه تولد یافت و در استانبول و آتن به تحصیل، و سپس به تعلیم پرداخت، تألیفات و مکاتیبی از او باقی مانده است
دور شونده ناپدید یاوه بی آن که آن کار کند از شنیدن عقلش یاوه شود غم مخور یاوه نگردد او ز تو بلکه عالم یاوه گردد اندر او روند برطرف شونده زوال یابنده، نابود ناپدید
دور شونده ناپدید یاوه بی آن که آن کار کند از شنیدن عقلش یاوه شود غم مخور یاوه نگردد او ز تو بلکه عالم یاوه گردد اندر او روند برطرف شونده زوال یابنده، نابود ناپدید
از چیز معهود یا مذکور ازین زین من هذا، مثل این مانند این: (و از آن امیرالمومنین هم از این معانی بود) (بیهقی)، برای اشاره وصف جنسی بکار میرود و غالبا پس از اسم یا صفتی که بعد از آن قرار میگیر یای نکره میاورند از این نوع از این قسم از این گونه: (از این مه پاره ای عابد فریبی م یک پیکری طاوس زیبی) (سعدی)
از چیز معهود یا مذکور ازین زین من هذا، مثل این مانند این: (و از آن امیرالمومنین هم از این معانی بود) (بیهقی)، برای اشاره وصف جنسی بکار میرود و غالبا پس از اسم یا صفتی که بعد از آن قرار میگیر یای نکره میاورند از این نوع از این قسم از این گونه: (از این مه پاره ای عابد فریبی م یک پیکری طاوس زیبی) (سعدی)
درختچه ای از تیره گل سرخیان که خاردار است و بحالت وحشی در جنگلهای اروپای مرکزی و نواحی معتدل آسیا روییده میشود و غالبا آنرا با درختان دیگر پیوند میزنند ارونیا
درختچه ای از تیره گل سرخیان که خاردار است و بحالت وحشی در جنگلهای اروپای مرکزی و نواحی معتدل آسیا روییده میشود و غالبا آنرا با درختان دیگر پیوند میزنند ارونیا