جدول جو
جدول جو

معنی ازگند - جستجوی لغت در جدول جو

ازگند
(اُ گَ)
رجوع به اوزگند شود، ازلغباب فرخ، برآمدن پر جوجه. برآمدن پر چوزه. (منتهی الارب). برآمده موی شدن جوژه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ غَ)
یکی از بلوک تربت حیدری شامل 8 قریه و مساحت آن 5 فرسنگ مربع و عده تقریبی خانوار 1240 و عده تقریبی سکنه 6200 مرکز آن نیز ازغند. از سمت شمال محدود ببلوک ((رخ)) و از سمت مشرق به بلوک ((محولات)) و از جنوب و مغرب بترشیز. (جغرافیای سیاسی تألیف کیهان ص 200)
لغت نامه دهخدا
(اَ نُ)
جمع واژۀ زند، دراز شدن، چنانکه نخل. (منتهی الارب) ، صاحب غورۀ رنگین شدن خرما. (از منتهی الارب) ، ازهاء بسر، رنگ گرفتن غورۀ خرما. (منتهی الارب). سرخ و زرد شدن غورۀ خرما. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا