معنی ازند ازند (اَ نُ) جمع واژۀ زند، دراز شدن، چنانکه نخل. (منتهی الارب) ، صاحب غورۀ رنگین شدن خرما. (از منتهی الارب) ، ازهاء بسر، رنگ گرفتن غورۀ خرما. (منتهی الارب). سرخ و زرد شدن غورۀ خرما. (تاج المصادر بیهقی) لغت نامه دهخدا