معنی ازگند ازگند (اُ گَ) رجوع به اوزگند شود، ازلغباب فرخ، برآمدن پر جوجه. برآمدن پر چوزه. (منتهی الارب). برآمده موی شدن جوژه لغت نامه دهخدا