در عربی متکلم وحده اشهد، شهادت می دهم. اما در فارسی به عنوان اسم هم بکار می رود و مراد از آن، شهادتین یعنی اشهد ان لا اله الاّ اﷲ و اشهد ان ّ محمداً رسول اﷲ است: دور نبود کین زمان در مجلس حکم قضا بر زبان چرخ و اختر لفظ اشهد می رود. انوری. از اشهد فصیح به است اشهد بلال. قاآنی. - اشهد گفتن، مراد گفتن اشهد ان لا اله الا اﷲ و اشهد ان محمداً رسول اﷲ است، یعنی گفتن شهادتین. -
در عربی متکلم وحده اَشهَدُ، شهادت می دهم. اما در فارسی به عنوان اسم هم بکار می رود و مراد از آن، شهادتین یعنی اشهد اَن لا اله الاّ اﷲ و اشهد اَن ّ محمداً رسول اﷲ است: دور نبود کین زمان در مجلس حکم قضا بر زبان چرخ و اختر لفظ اشهد می رود. انوری. از اشهد فصیح به است اشهد بلال. قاآنی. - اشهد گفتن، مراد گفتن اشهد ان لا اله الا اﷲ و اشهد ان محمداً رسول اﷲ است، یعنی گفتن شهادتین. -
رمص. خیم چشم که در گوشۀ چشم گرد آید: شعری دو است یکی را عبور خوانند برای آنکه مجره را عبره کند، دیگر غمیصا و آن تصغیر غمیص بود، من الغمص و هو الرمص، چنان روشن نیست، پنداری ازده درچشم دارد. (تفسیر ابوالفتوح رازی چ 1 ج 5 ص 188)
رمص. خیم چشم که در گوشۀ چشم گرد آید: شعری دو است یکی را عبور خوانند برای آنکه مجره را عبره کند، دیگر غمیصا و آن تصغیر غمیص بود، من الغمص و هو الرمص، چنان روشن نیست، پنداری ازده درچشم دارد. (تفسیر ابوالفتوح رازی چ 1 ج 5 ص 188)
یکی از قرای دمشق، بین آن و اذرعات سیزده میل است و یزید بن عبدالملک بن مروان خلیفه در شعبان و بقولی در رمضان سال 105 هجری قمری بدانجا درگذشت. و در سبب اقامت وی در آن قریه اختلاف است. (معجم البلدان) ، بسر بردن: ازجی به العیش، بسر برد با او زندگانی را. (منتهی الارب)
یکی از قرای دمشق، بین آن و اذرعات سیزده میل است و یزید بن عبدالملک بن مروان خلیفه در شعبان و بقولی در رمضان سال 105 هجری قمری بدانجا درگذشت. و در سبب اقامت وی در آن قریه اختلاف است. (معجم البلدان) ، بسر بردن: ازجی به العیش، بسر برد با او زندگانی را. (منتهی الارب)
موضعی است بمسافت سه میلی طایف. عرجی گوید: یا دار عاتکه التی بالازهر او فوقه بقفا الکثیب الأعفر لم الق اهلک بعد عام لقیتهم یالیت أن لقاءهم لم یقدر. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع).
موضعی است بمسافت سه میلی طایف. عرجی گوید: یا دار عاتکه التی بالازهر او فوقه بقفا الکثیب الأعفر لم الق اهلک بعد عام لقیتهم یالیت أن لقاءَهم لم یقدر. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع).
ابن عبداﷲ حرازی، از مردم روستا و قلعۀ حراز (یمن) . (منتهی الارب). و مؤلف تاج العروس گوید: حرازبن عوف بن عدی بطن من ذی الکلاع من حمیر و من نسله الحرازیون المحدثون و غیرهم، منهم ازهر الحرازی و غیره
ابن عبداﷲ حرازی، از مردم روستا و قلعۀ حراز (یمن) . (منتهی الارب). و مؤلف تاج العروس گوید: حرازبن عوف بن عدی بطن من ذی الکلاع من حمیر و من نسله الحرازیون المحدثون و غیرهم، منهم ازهر الحرازی و غیره
نعت تفضیلی از زهو. نازنده تر. متکبرتر. خودپسندتر. - امثال: ازهی من ثعلب. ازهی من ثور. ازهی من دیک. ازهی من ذباب. ازهی من طاوس. ازهی من غراب، لانه اذا مشی لایزال یختال و ینظر الی نفسه و قال: الج ّ لجاجاً من الخنفساء وازهی اذا ما مشی من غراب. ازهی من وعل، قیل هو الشاء الجبلی و زعموا ان اسمه مشتق من الوعله و هی الیقعه المنیفه من الجبل. (مجمع الامثال میدانی)
نعت تفضیلی از زهو. نازنده تر. متکبرتر. خودپسندتر. - امثال: ازهی من ثعلب. ازهی من ثور. ازهی من دیک. ازهی من ذباب. ازهی من طاوس. ازهی من غراب، لانه اذا مشی لایزال یختال و ینظر الی نفسه و قال: الج ّ لجاجاً من الخنفساء وازهی اذا ما مشی من غراب. ازهی من وعل، قیل هو الشاء الجبلی و زعموا ان اسمه مشتق من الوعله و هی الیقعه المنیفه من الجبل. (مجمع الامثال میدانی)
گواهی می دهم (فعل متکلم وحده از شهادت) گواهی میدهم. یا اشهد گفتن، بزبان راندن شهادتین (اشهدان لااله الا الله واشهدان محمدارسول الله)، یا اشهد خود راگفتن، (عم) منتظر مرگ بودن، یا اشهدان (امیرالمومنین) علیا ولی الله. گواهی میدهم که (امیرمومنان) علی دوست خداست. توضیح در اذن و اقامه شیعیان دوبار گفته شود. خواندن آن در اذان واقامه مستحب است بعنوان تیمن و تبرک. یا شهدان اله الا الله. گواهی میدهم که خدایی نیست جز خدای یگانه. توضیح در اذن و اقامه دوبار در هر دو گفته شود. یا اشهد ان محمدا رسول الله. گواهی میدهم که محمد فرستاده خداست. توضیح دراذان و اقامه دو بار در هر دو گفته شود
گواهی می دهم (فعل متکلم وحده از شهادت) گواهی میدهم. یا اشهد گفتن، بزبان راندن شهادتین (اشهدان لااله الا الله واشهدان محمدارسول الله)، یا اشهد خود راگفتن، (عم) منتظر مرگ بودن، یا اشهدان (امیرالمومنین) علیا ولی الله. گواهی میدهم که (امیرمومنان) علی دوست خداست. توضیح در اذن و اقامه شیعیان دوبار گفته شود. خواندن آن در اذان واقامه مستحب است بعنوان تیمن و تبرک. یا شهدان اله الا الله. گواهی میدهم که خدایی نیست جز خدای یگانه. توضیح در اذن و اقامه دوبار در هر دو گفته شود. یا اشهد ان محمدا رسول الله. گواهی میدهم که محمد فرستاده خداست. توضیح دراذان و اقامه دو بار در هر دو گفته شود