جدول جو
جدول جو

معنی ازهر

ازهر((اَ هَ))
روشن تر، روشن، درخشان، ماه، سفید رنگ
تصویری از ازهر
تصویر ازهر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ازهر

ازهر

ازهر
نعت تفضیلی از زاهر. روشن تر. (غیاث اللغات) (منتخب اللغات) (کنزاللغات) :
هست خورشید ازهر از انجم
تو ز خورشید ازهری ازهر.
سوزنی.
لغت نامه دهخدا

ازهر

ازهر
موضعی است بمسافت سه میلی طایف. عرجی گوید:
یا دار عاتکه التی بالازهر
او فوقه بقفا الکثیب الأعفر
لم الق اهلک بعد عام لقیتهم
یالیت أن لقاءَهم لم یقدر.
(معجم البلدان) (مراصد الاطلاع).
لغت نامه دهخدا

ازهر

ازهر
ابن عبداﷲ حرازی، از مردم روستا و قلعۀ حراز (یمن) . (منتهی الارب). و مؤلف تاج العروس گوید: حرازبن عوف بن عدی بطن من ذی الکلاع من حمیر و من نسله الحرازیون المحدثون و غیرهم، منهم ازهر الحرازی و غیره
لغت نامه دهخدا