جدول جو
جدول جو

معنی ازنیا - جستجوی لغت در جدول جو

ازنیا(اُ زُ)
یکی از نواحی قدیم ایطالیا در ساحل غربی شبه جزیره مزبور که قوم ازن در آنجا مسکن داشتند و پای تخت آن شهر سوئسا ارونکا بود که اکنون شهرسزا بجای آن بناشده است. چون مردم ازنیا از ساکنین بسیار قدیم ایطالیا بوده اند گاه شعرا مملکت مزبوررا نیز ازنیا خوانده اند. (لغت نامۀ تمدن قدیم)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اغنیا
تصویر اغنیا
غنی ها، توانگرها، مالدارها، بی نیازها، سرشارها، پر از عناصر مفید، جمع واژۀ غنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازکیا
تصویر ازکیا
زکی ها، پاک ها، پاکیزه ها، پاکان از گناه، پارساها، نیکوکاران، جمع واژۀ زکی
فرهنگ فارسی عمید
(اِ نَ)
جنگلی است قرب روشندون مازندران. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 48 بخش انگلیسی) ، موضعی است بیمامه، در آن نخلستان و مزارع و آبهاست. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
محلی در 419 هزارگزی طهران، میان مأمون و دربند، و آنجا ایستگاه راه آهن است
لغت نامه دهخدا
(اَ زَ نی ی)
منسوب به ذویزن. یزنی. یزانی. ازانی.
- رمح ازنی، نیزۀ راست منسوب بذی یزن، و هو ملک من ملوک حمیر. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
عصیر. (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ آو (آوی). (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : طیر اوی، مرغان فراهم آمده از هر جایی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
زعرور باشد و آن را در خراسان علف شیران و به عربی تفاح البری خوانند، (برهان) (آنندراج) (هفت قلزم)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
مأخوذ از تازی. توانگران. مالداران. (ناظم الاطباء) : ملوک و اغنیا را در چشم همت او هیبت و شوکت نمانده. (گلستان).
- حکومت اغنیا، حکومت سرمایه داران
لغت نامه دهخدا
(اِ)
قصبۀ مرکزی درقضای ینی شهر از سنجاق ارطغرل در ولایت خداوندگار. این قصبه در ساحل شرقی دریاچه ای موسوم بهمین نام و در 55 هزارگزی شمال شرقی بروسه و 90 هزارگزی جنوب شرقی استانبول و در 47 هزارگزی مشرق اسکله موسوم به کملیک واقع است. و آن قصبۀ ویرانه و کوچکی میباشد که در حدود 1500 سکنه دارد اما در ازمنۀ قدیم شهری بزرگ ومشهور بوده بنام نیکیا ودو سور استوار آن هنوز هم در کمال متانت خودنمائی میکند قلعه و دروازه های آن بحال اصلی خود باقی هستند محیط سور طولاً 20 یا 24 و عرضاً 6 هزارگز مسافت را اشغال کرده و قصبۀ حالیه را با تمام باغها و مزرعه هاو چمن زارهای اطراف و حوالی در برگرفته و چهار دروازۀ قطور دارد یکعده جوامع و مساجد و ابنیۀ خیریۀ اسلامی در این قصبه مشاهده میشود که اکثر آنها رو بویرانی گذارده و از این رو بخوبی معلوم میشود که در اوایل دولت عثمانی هم این قصبه شهری بزرگ بوده است بزرگترین و زیباترین جوامع شریفۀ آن جامع سبز میباشد این بنا را مرحوم خیرالدین پاشا بیادگار گذاشته این جامع نظیر جامعی میباشد که به امر چلبی سلطان محمدخان در شهر بروسه ساخته اند. جامع ازنیق با کاشی های سبز مزین است و آنرا طوری پرداخته اند که در جرگۀ بدایع صنعت است و اکنون هم معمور است. دیگر جامع قطب الدین میباشد که پسر پاشای مذکور در فوق، خلیل پاشا بناکرده و نیز جامع محمود چلبی نوۀ پاشای آخری است و بالاخره جامع موسوم به اشرف زاده که بنا کردۀ خانم مکرمه خاتون میباشد، دو مدرسه هم دارد یکی را سلطان اورخان غازی و دیگری را سلیمان پاشا بناکرده اولی آباد و دائرو دومی ویران است. صاحبان جوامع مذکوره عمارات و ساختمانها هم داشته اند مرقد اشرف زاده عبدالله رومی و خواجه قطب الدین و علاءالدین مصری و حاجی حمزه بک و خیرالدین پاشا و یعقوب پاشا در درون این قصبه واقع شده است. این قصبه بسیار زیباست. اطراف و حوالی آن دارای باغ و باغچه و تپه های سبز و خرم میباشد. چشم اندازهای دلنشین و دلفریبی دارد ولی بعض مردابهای واقع در گوشه و کنار هوای این قطعه را سنگین کرده چشمه ها و چاههاو آبهای جاری بسیار هم مشاهده میشود. شهر ازنیق در ازمنۀ قدیمه یکی از بزرگترین شهرهای خطۀ بیتینا بوده این شهر را آنتیگون که یکی از وراث و سرداران اسکندر کبیر بوده سه قرن پیش از میلاد بنا نهاده و به آنتیگونیا موسوم کرده بود بعدها لیسیماخوس نام زوجه خویش نیکه را به این شهر داد پس مشهور به نیکیا شد مسقطالرأس ایپارخوس و دیون کاسیوس که از مشاهیر مورخانند، این شهر بوده است. در تاریخ 325 میلادی در زمان امپراطور قسطنطین رهبانان مجلس بسیار بزرگی در این شهر منعقد ساخته بوضع مراسم و عقاید اساسی نصرانیت پرداخته اند و باز در تاریخ 787 میلادی مجلس روحانی دیگری در همین شهر انعقاد یافته بتکفیر بت شکنان پرداختند. سلیمان سلجوقی در 469 هجری قمری ازنیق را ضبط کرده بود بعد از بیست سال مسیحیان از وی استرداد کردند. در سال 1204 میلادی این سرزمین را بعنوان ((دوک نشین نیکیا)) به ((لویی دبلوا)) که یکی از رؤسای مسیحی بود اعطا کردندو در همان اوان بدست ((تئودورلاسکاریس)) افتاد و این شخص به این قدر قانع نبود و دامنۀ تملک خود را تا جهات ((کوتاهیه)) و ((ایاصلوغ)) کشانید و دودمان وی قریب 60 سال ازنیق را پای تخت خود قرار دادند و قسطنطنیه در این مدت در دست مسیحیان بود و در سنۀ 1261 میلادی یکی از اعضای دودمان مزبور موسوم به ((میخال پالئولوگ)) قسطنطنیه را استرداد کرده پایتخت قرار داد.
بالاخره در سنۀ 731 هجری قمری در زمان سلطنت سلطان اوزجان غفاری شاهزاده سلیمان پاشا ازنیق را فتح و ضمیمۀ ممالک عثمانیه ساخت. در اوایل دولت عثمانی بر رونق و زیبائی آن افزوده شد و مدت مدیدی در زمرۀ بلاد معظمه بودولی بعدها از رونق افتاده روبه خرابی نهاد. لفظ قدیم نیکیا با ایس (ادات ظرف یونانی) مرکب شده ایس نیکیا را بوجود آورد و محرف آن بشکل ((ازنیق)) در آمده. مساحت ناحیۀ ازنیق به 740 هزارگز مربع بالغ میشودو از طرف مغرب به ((کملیک)) و از جهت جنوب به ((یکشر = ینی شهر)) و از سوی مشرق به قضای ((لفکه)) ((کیوه)) و ((آقحصار)) و از جانب شمال بقضای ((قره مرسل)) محدود است. عده نفوس آن به 4150 تن بالغ میگردد از این عده فقط 110 تن رومی و همین مقدار ارمنی است بقیه مسلمانند. در داخل ناحیه 16 جامع و 24 مسجد و 2 کلیسا و 36 مکتب و 6000 دونم مزرعه و 71600 دونم جنگل موجود است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
شهری است بر ساحل بحر قسطنطنیه ومماطر ازنیکیه در غایت جودت است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
گگپی. کشیش ارمنی که در مائۀ پنجم میلادی میزیسته و او را کتابی است موسوم به ((رد بر فرقه ها)) که میان سالهای 445 و 448 میلادی تألیف شده و در ضمن آن شرحی از عقاید ایرانیان آورده و آنها را رد کرده است، از جمله در باب فرقۀ زروانیه مفصلاً بحث کرده است. (خرده اوستا تألیف پورداود ص 93) (ایران باستان ص 1524 و 1525و 2610) (ایران در زمان ساسانیان ص 45 و 95 و 96)
لغت نامه دهخدا
(اِ زِ)
یکی از ملوک یهود (از سال 723 تا 694 قبل از میلاد). وی فلسطینیان را مغلوب ساخت و پایۀ بت پرستی را از کشور یهود برانداخت و به رهائی قوم خویش از تحت رقیت آثوریان و نپرداختن باج و خراج کوشید. سناخریب از سلاطین آثور در زمان این شهریار میخواست دیار بیت المقدس را در تحت تسخیرو اقتدار خویش درآورد ولی نتوانست و لشکرش تارومار شد و ناکام برگشت. مناجات چندی از ازخیا بیادگار مانده است. (قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به حزقیا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ازکیا
تصویر ازکیا
جمع زکی پاکان، صاحبان ذهن صافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازنا
تصویر ازنا
پناهاندن، بالابردن، بازداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغنیا
تصویر اغنیا
جمع غنی توانگران بی نیازان مالداران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازکیا
تصویر ازکیا
جمع زکی، پاکان
فرهنگ فارسی معین
روستایی از دهستان چهاردانگه ی سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی