کاشتن تخم را. (منتهی الارب). کشت کردن. (تاج المصادر بیهقی). تخم کشتن. زرع. (زوزنی). کشتن. کاشتن، ازدلاع حق، پاره ای از حق خود را جدا کردن. (منتهی الارب)
کاشتن تخم را. (منتهی الارب). کشت کردن. (تاج المصادر بیهقی). تخم کشتن. زرع. (زوزنی). کشتن. کاشتن، ازدلاع حق، پاره ای از حق خود را جدا کردن. (منتهی الارب)
حقیر داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (زوزنی). احتقار. کم شمردن. تحقیر. خوار داشتن. استزراء: و لااقول لکم عندی خزائن اﷲ و لااعلم الغیب و لااقول انی ملک و لااقول للذین تزدری اعینکم لن یؤتیهم اﷲ خیراً اﷲ اعلم بما فی انفسهم انی اذاً لمن الظالمین. (قرآن 31/11) ، نمیگویم بشما که نزد من است خزینه های خدا و نمیدانم غیب را و نمیگویم منم فرشته و نمیگویم به آنان بخواری مینگرند چشمهایتان را، ندهد ایشان را خدا خیری، خدا داناتر است به آنچه در نفسهایشان است که منم آگاه از ستمکاران. (تفسیر ابوالفتوح چ 1ج 3 ص 62).
حقیر داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (زوزنی). احتقار. کم شمردن. تحقیر. خوار داشتن. استزراء: و لااقول لکم عندی خزائن اﷲ و لااعلم الغیب و لااقول انی ملک و لااقول للذین تزدری اعینکم لن یؤتیهم اﷲ خیراً اﷲ اعلم بما فی انفسهم انی اذاً لمن الظالمین. (قرآن 31/11) ، نمیگویم بشما که نزد من است خزینه های خدا و نمیدانم غیب را و نمیگویم منم فرشته و نمیگویم به آنان بخواری مینگرند چشمهایتان را، ندهد ایشان را خدا خیری، خدا داناتر است به آنچه در نفسهایشان است که منم آگاه از ستمکاران. (تفسیر ابوالفتوح چ 1ج 3 ص 62).