معنی از راه - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با از راه
ساز راه
- ساز راه
- اسباب سفر، لوازم مسافرت، توشه و لوازم سفر، سامانِ سَفَر، زاد و راحِلِه، راه اَنجام
فرهنگ فارسی عمید
ساز راه
- ساز راه
- تهیه و تدارک سفر. (ناظم الاطباء). زاد. توشه. اسباب سفر. رجوع به ساز شود
لغت نامه دهخدا
از برای
- از برای
- برای به جهت بسبب. توضیح این کلمه زم اضافه است: از برای تو این کار را کردم
فرهنگ لغت هوشیار