- ازا
- مقابل برابر روبروی رویاروی قبال، سبب زندگانی یا سبب فراخی عیش و افزونی آن یا به ازاء. عوض بجای. یا در ازاء. بجای عوض بدل
معنی ازا - جستجوی لغت در جدول جو
- ازا
- مقابل، برابر، رو به رو، جلو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خشکسال
درخت کرم دانه
برابر، جا، روبه روی، برابری برابرانه مقابل برابر روبروی رویاروی قبال، سبب زندگانی یا سبب فراخی عیش و افزونی آن یا به ازاء. عوض بجای. یا در ازاء. بجای عوض بدل
پایین هر چیز، ازاره
شلوار، لنگی که به کمر می بستند، لنگی، فوطه، هر چیزی که با آن بدن را می پوشاندند، پوشاک
شلوار، لنگی که به کمر می بستند، لنگی، فوطه، هر چیزی که با آن بدن را می پوشاندند، پوشاک
عسگری
زن یا حیوان ماده که آبستن نشود، نازاینده، سترون
نازاینده، عقیم
سترون، عقیم، ماده هر حیوانی که آبستن نشود
بادافره، سزا
اجزاء
عشوه، غمزه، ناز، اشاره
چون برای آن که پس ناگاه رنجه کردن، رنجه شدن، رنجش
مخفف از او
پناهاندن، بالابردن، بازداشتن
گازی است که دارای بوی تند وزننده که هنگام رعد وبرق تشکیل می گردد (3O)
همیشگی، دیرینگی
شاخه های کوچک که بر تنه شاخه های بزرگ میروید ترکه شاخ خرد
تنگی، تنگ گردیدن، تنگ کردن
کج زنخ، کوسه
ازاو از آن: (ازش خواهش کردم تا رازم را پوشیده نگهدارد)
پیرامون، نیرو، ناتوانی، پشتیبانی
ساختمان دراز سغ بی ادب، شوخ، ابروی کشیده، شترلنگ دراز
گازی بی رنگ و بو که چهار پنجم هوا را تشکیل می دهد، نیتروژن
هشیار
پرهیز، خودداری
بیدستان