جدول جو
جدول جو

معنی ارکیده - جستجوی لغت در جدول جو

ارکیده
(دخترانه)
گلی با رنگهای درخشان که یک گلبرگ آن از دو گلبرگ دیگرش بزرگتر است
تصویری از ارکیده
تصویر ارکیده
فرهنگ نامهای ایرانی
ارکیده
نوعی گل سرخ و صورتی که یک گلبرگ آن از دو گلبرگ دیگرش بزرگ تر است، گیاه علفی و زینتی این گل از خانوادۀ ثعلب
تصویری از ارکیده
تصویر ارکیده
فرهنگ فارسی عمید
ارکیده
((اُ دِ))
گیاهی از طایفه ثعلب که بعضی از انواع آن دارای گل های زیبا است و به عنوان گل زینتی در باغچه یا گلدان کاشته می شود
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارزیده
تصویر ارزیده
قیمت کرده، قیمت شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکیده
تصویر ترکیده
تراک خورده شکافته شده، منفجرشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکیده
تصویر ترکیده
ترک خورده، شکافته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترکیده
تصویر ترکیده
((تَ رَ دِ))
شکافته شده، منفجر شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرخیده
تصویر پرخیده
(دخترانه)
از لغات اساطیری است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اسپیده
تصویر اسپیده
آقبانو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
نفیس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارزیدن
تصویر ارزیدن
قیمت کردن، بها داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
دارای ارزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسپیده
تصویر اسپیده
سپیده صبح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارغنده
تصویر ارغنده
خشمگین غضبناک غضبان خشم آلود آشفته و به خشم آمده ارغند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسکیزه
تصویر اسکیزه
جفته انداختن ستور برجستن و لگد انداختن چارپایان، جست و خیز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درویده
تصویر درویده
درو کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزینه
تصویر ارزینه
(دخترانه)
ارزنده، گرانبها
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
(دخترانه)
محترم، دارای احترام
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تارکده
تصویر تارکده
اینترنت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترکنده
تصویر ترکنده
منفجره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کارکرده
تصویر کارکرده
مستعمل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرمیده
تصویر آرمیده
آرام گرفته استراحت کرده آرمیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارکده
تصویر بارکده
بار انداز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برچیده
تصویر برچیده
منحل شده وتعطیل شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برکنده
تصویر برکنده
کنده، از ریشه در آمده ریشه کن شده
فرهنگ لغت هوشیار
بالا کشیده، بیرون کشیده مستخرج بیرون آورده، برهم کشیده چین دار، ترقی یافته، نواخته پرورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برکرده
تصویر برکرده
روشن، افروخته، مشتعل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
چروک یافته پر چین و چروک شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افکنده
تصویر افکنده
انداخته بر زمین زده، گسترده، از شماره بیرون شده ساقط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکیدنه
تصویر اکیدنه
فرانسوی خارپشت استرالیایی از راسته مرغسانان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجیده
تصویر انجیده
ریزه ریزه شده ریز ریز شدن، آزرده زخم خورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکیده
تصویر خشکیده
آنچه که آب و رطوبت آن از میان رفته باشد، پژمرده (گیاه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکیدن
تصویر ترکیدن
شکافته شدن، منفجر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکنده
تصویر ترکنده
آنچه که ترک یابد چیزی که شکاف پیداکند، منفجر شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترسیده
تصویر ترسیده
وحشت زده
فرهنگ لغت هوشیار