جدول جو
جدول جو

معنی ارغامی - جستجوی لغت در جدول جو

ارغامی
زخم سطحی قرنیه که با قرحه ای شروع میشود ارغامی
تصویری از ارغامی
تصویر ارغامی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

یونانی تازی شده از بیماری های چشمی چشماک زخم سطحی قرنیه که با قرحه ای شروع میشود ارغامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارغام
تصویر ارغام
بخاک مالیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رغامی
تصویر رغامی
بینی، رگ شش، ستبری جگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارغام
تصویر ارغام
به خاک انداختن چیزی، کنایه از شکست دادن و خوار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارغام
تصویر ارغام
((اِ))
به خاک مالیدن، بینی کسی را به خاک مالیدن، خوار کردن، خشم گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انجامی
تصویر انجامی
اجرایی
فرهنگ واژه فارسی سره
فرمانی، اختر مار اختر خوان اختر شمر منسوب به احکام، داننده علم احکام نجوم اخترگوی اختر شمار
فرهنگ لغت هوشیار
چادر نادوخته که حاجیان پوشند، قسمی سجاده از پنبه با نقشهای کبود بر زمینه سپید گستردنی کوچک و غالبا با زمینه سپید و گلهای آبی که چون سجاده بر آن نماز گذارند جانماز مصلی
فرهنگ لغت هوشیار
ارزنده، درخور یق سزاوار مستحق، درویش بی نوا نادر، صالح (مقابل طالح) سزا (مقابل ناسزا) اهل، پیشکش، کم بهایی کم قیمتی مقابل گرانی، آسانی سهولت، فراخی فراوانی. یا سال ارزانی. سالی که زندگی فراخ و خواربار و کا کم بها و فراوانست، دستوری اجازه اذن رخصت
فرهنگ لغت هوشیار
خاوندی منسوب به ارباب (درفارسی مفرد بحساب آید) آنچه وابسته و متعلق به ارباب باشد از آب و زمین و بذر و ابزار کشت و جز آن. یا امک اربابی. زمینهایی که ارباب خود را صاحب آنها میداند زمینهای عمده مالک زمینهایی که مالک بزرگ عهده دار امور آنست و کشاورزان برای ارباب در آن کار میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادغالی
تصویر ادغالی
پیچمالی: گروهی بوده اند راهزن که دستارآشفته بر سر می پیچدند
فرهنگ لغت هوشیار
آخشیجی بنیادی منسوب به ارکان آنچه مربوط و پیوسته به چهار ارکان (باد و خاک و آب و آتش) است، جمع ارکانیان. جسمانیان اهل دنیا، ناقصانی که هنوز به حد کمال نرسیده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارغوانی
تصویر ارغوانی
گل سرخ، برنگ ارغوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمغانی
تصویر ارمغانی
ارمغان، پرمغان، ره آورد، سوغات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمالی
تصویر ارمالی
چوبی است شبیه بقرفه و دارچین بسیار خوشبو و در هند و یمن روید
فرهنگ لغت هوشیار
اسلام پذیر آشتیگر منسوب به اسلام آنچه از تمدن و فرهنگ و جز آن که منسوب به اسلام باشد، پیرو اسلام مسلمان، جمع اسلامیان. یا دوره اسلامی عهد اسلامی. دوره بعد از اسلام. یا قرون اسلامی. قرنهایی که از آغاز اسلام ببعد سپزی شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارشامه
تصویر ارشامه
(دخترانه)
آرشامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ضرغامه
تصویر ضرغامه
(دخترانه)
مؤنث ضرغام، شیر درنده، پهلوان، دلاور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارفاقی
تصویر ارفاقی
سودار
فرهنگ واژه فارسی سره
منسوب به افغان و افغانستان. ساخته افغانستان، از مردم افغانستان که معادل 2 ریال ایرانست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الزامی
تصویر الزامی
واجب و لازم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انعامی
تصویر انعامی
منسوب به انعام: اقمشه انعامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایغاغی
تصویر ایغاغی
ترکی سخن چینی سخن چینی نمامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احکامی
تصویر احکامی
کسی که در احکام نجوم تخصص دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارغوانی
تصویر ارغوانی
به رنگ ارغوان، سرخ مایل به بنفش، برای مثال خوشا با رفیقان یک دل نشستن / به هم نوش کردن می ارغوانی (فرخی - ۳۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسلامی
تصویر اسلامی
مربوط به اسلام مثلاً معماری اسلامی، مسلمان، متدین، کوشا در رعایت اصول شرع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرغابی
تصویر مرغابی
هر یک از پرندگان آبزی، با پاهای پرده دار و کوتاه، گردن دراز و نوک پهن، اردک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
ارزان بودن، کم بهایی
عطا، بخشش، پیشکش
درخور، شایسته، سزاوار، لایق، شایگان، مستحقّ، مناسب، سازوار، محقوق، خورا، خورند، باب، فرزام، فراخور، اندرخور، صالح، شایان، بابت
منسوب به ارزان
فقیر، درویش برای مثال به ارزانیان بخش هرچت هواست / که گنج تو ارزانیان را سزاست (فردوسی - ۶/۲۶۰)، چو بخشی به ارزانیان بخش چیز / که ایدر نمانی تو بسیار نیز (فردوسی - ۴/۳۳۷)
ارزانی داشتن (کردن): پیشکش کردن چیزی به کسی، عطا کردن، بذل کردن، بخشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افغانی
تصویر افغانی
از مردم افغانستان مثلاً کارگر افغانی، واحد پول افغانستان، تهیه شده در افغانستان، مربوط به افغانستان
فرهنگ فارسی عمید
اسم عام پرندگان آبی (دریایی)، نوعی از طیوراز راسته پرده دارانت از رده کاریناتها که بیشتر در آب رودخانه ها واستخرها بسر میبرد و گاهی در خانه های شمال ایران نگهداری میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احرامی
تصویر احرامی
((اِ))
پارچه سفیدی که به عنوان بقچه لباس به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارغوانی
تصویر ارغوانی
((اَ غَ))
سرخ مایل به بنفش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارزانی
تصویر ارزانی
ارزنده، درخور، لایق، پیشکش، کم بهایی، کم قیمتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الزامی
تصویر الزامی
اجباری
فرهنگ فارسی معین