مکنی به ابوالقاسم، از حکمای اواخر قرن هفتم مقیم مصر و معاصر سلطان صلاح الدین ایوبی است. وی با کتب و آثار ابونصر فارابی آشنایی و الفت داشت. موفق الدین عبداللطیف البغدادی در مصر با وی ملاقات نمود و شیفتۀ فضیلت و سیرت و قوت استدلال وی گردید. شارعی مدتی شب و روز در ملازمت این موفق الدین بود و در همین اوان به مرض ذات الجنب مبتلا شد. (از عیون الانباء ج 2 صص 205- 207)
مکنی به ابوالقاسم، از حکمای اواخر قرن هفتم مقیم مصر و معاصر سلطان صلاح الدین ایوبی است. وی با کتب و آثار ابونصر فارابی آشنایی و الفت داشت. موفق الدین عبداللطیف البغدادی در مصر با وی ملاقات نمود و شیفتۀ فضیلت و سیرت و قوت استدلال وی گردید. شارعی مدتی شب و روز در ملازمت این موفق الدین بود و در همین اوان به مرض ذات الجنب مبتلا شد. (از عیون الانباء ج 2 صص 205- 207)
مفرد مونث امر حاضر از (ارضاع) شیربده، (ماخوذ از آیه 6 سوره 28 قصص: (واوحینا الی ام موسی ان ارضعیه) (و وحی کردیم بمادر موسی که شیرده او را) : گر تو بر تمییز طفلت مولعی این زمان موسی ارضعی، (مثنوی)
مفرد مونث امر حاضر از (ارضاع) شیربده، (ماخوذ از آیه 6 سوره 28 قصص: (واوحینا الی ام موسی ان ارضعیه) (و وحی کردیم بمادر موسی که شیرده او را) : گر تو بر تمییز طفلت مولعی این زمان موسی ارضعی، (مثنوی)
روسی اهل روسیه از مردم روسیه، کفش پاپوش قسمی کفش پاشنه دار نوعی کفش که از چرم دوزند، نوعی در قدیمی که دارای چهار چوب مخصوص بوده و آن در داخل چهار چوب حرکت میکرد و با پایین و با رفتن باز و بسته میشد قسمی در برای اطاق که عمودی باز و بسته میشود، گاه از باب تسمیه کل باسم جز اطاقی را که دارای چنین درهایی است (ارسی) نامند. یا قند ارسی. قند روسی نوعی قند که از روسیه میاورند. روسی کفش کفش پاشنه دار (گویش گیلکی)
روسی اهل روسیه از مردم روسیه، کفش پاپوش قسمی کفش پاشنه دار نوعی کفش که از چرم دوزند، نوعی در قدیمی که دارای چهار چوب مخصوص بوده و آن در داخل چهار چوب حرکت میکرد و با پایین و با رفتن باز و بسته میشد قسمی در برای اطاق که عمودی باز و بسته میشود، گاه از باب تسمیه کل باسم جز اطاقی را که دارای چنین درهایی است (ارسی) نامند. یا قند ارسی. قند روسی نوعی قند که از روسیه میاورند. روسی کفش کفش پاشنه دار (گویش گیلکی)
بنما مرا موسی به خدا گفت بنمامرا دیدار خود (جمله فعلی مرکب از: ار امر حاضر از ارائه ن (وقایه) امر حاضر یاء ضمیر مفعولی) بنمایان مرا، نشان من بده، (ماخوذ از آیه 139 سوره 7 اعراف: رب ارنی انظر الیک. قول موسی خطاب به باری تعالی در کوه سینا: آفریدگار، خود را بمن تا بر تو بنگرم)، در نظم فارسی گاه بضرورت ارنی بسکون راء آمده است: موسی ازین جام تهی دید دست شیشه بکه پایه ارنی شکست. (نظامی) جمله کفها در دعا افراخته نغمه ارنی بهم در ساخته. (مثنوی) یا ارنی گفتن، جمله ارنی را بر زبان آوردن (همچون موسی) : چر رسی بکوه سینا ارنی نگفته بگذر که نیرزد این تمنا بجواب لن ترانی. یا ارضعی گوی. ارنی گوینده آنکه جمله ارنی را بر زمان راند، موسی (ع) : لن ترانی همه را دیده امید بدوخت ارنی گوی همان منتظر دیدار است. (وحشی بافقی)
بنما مرا موسی به خدا گفت بنمامرا دیدار خود (جمله فعلی مرکب از: ار امر حاضر از ارائه ن (وقایه) امر حاضر یاء ضمیر مفعولی) بنمایان مرا، نشان من بده، (ماخوذ از آیه 139 سوره 7 اعراف: رب ارنی انظر الیک. قول موسی خطاب به باری تعالی در کوه سینا: آفریدگار، خود را بمن تا بر تو بنگرم)، در نظم فارسی گاه بضرورت ارنی بسکون راء آمده است: موسی ازین جام تهی دید دست شیشه بکه پایه ارنی شکست. (نظامی) جمله کفها در دعا افراخته نغمه ارنی بهم در ساخته. (مثنوی) یا ارنی گفتن، جمله ارنی را بر زبان آوردن (همچون موسی) : چر رسی بکوه سینا ارنی نگفته بگذر که نیرزد این تمنا بجواب لن ترانی. یا ارضعی گوی. ارنی گوینده آنکه جمله ارنی را بر زمان راند، موسی (ع) : لن ترانی همه را دیده امید بدوخت ارنی گوی همان منتظر دیدار است. (وحشی بافقی)