- ارضین
- جمع ارض، زمینها هفت لایه زمین در باور پیشینیان، جمع ارض (درع. در حالت نسبی و جری) یا زمینها سبع. هفت طبقه زمین
معنی ارضین - جستجوی لغت در جدول جو
- ارضین
- در باور قدما، هفت طبقۀ زمین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع عارض، دورخ تثنیه عارض در حالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) دو رخ دو رخساره
دو رخ، دو طرف چهره
پایه، پله
رویدادهای زمینی مونث ارضی یا حوادث ارضیه. حادثه ها و رویدادهای زمینی پیشامدهایی که در روی زمین صورت میگیرد. یا نفس ارضیه
فرانسوی گلبویه از گیاهان
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
عاقلترین، هوشمند ترین، با فتح (الف) و کسر (ر)، نام یکی از شاهدختهای هخامنشی، مرکب از ارش به معنای عاقل و زیرک + ین پسوندتفضیلی، به معنی عاقلترین
خاکی، بری، زمینی، مکعب
گوهر زمین ها خدایخانه
جمع متمارض، بیمار نمایان جمع متمارض در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معارض، همالان همیستاران دشمنان پاد یاران جمع معارض در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)