معنی عارضین
- عارضین (رِ ضَ)
- تثنیۀ عارض (در حالت نصبی و جری). رجوع به عارض شود:
همه شکرلب و بادام چشم و پسته دهان
بنفشه زلف و سیمین عارضین و گل رخسار.
امیرمعزی.
گر شاهد است سبزه بر اطراف گلستان
بر عارضین شاهد گلروی خوشتر است.
سعدی.
- خفیف العارضین،مردی که بر دو خد موی تنک دارد
