جدول جو
جدول جو

معنی ارضاع - جستجوی لغت در جدول جو

ارضاع
شیر دادن، شیر دادن زن
تصویری از ارضاع
تصویر ارضاع
فرهنگ لغت هوشیار
ارضاع
((اِ))
شیر دادن
تصویری از ارضاع
تصویر ارضاع
فرهنگ فارسی معین
ارضاع
شیر دادن
تصویری از ارضاع
تصویر ارضاع
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابضاع
تصویر ابضاع
سرمایه گذاری کالایی، سیراب کردن، پاسخ روشن دادن، بخشیدن کالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارجاع
تصویر ارجاع
باز گردانیدن، رجوع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارضاض
تصویر ارضاض
خوی ریختن، درنگیدن، بریدن شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارصاع
تصویر ارصاع
خستن به نیزه، فرو بردن نیزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخضاع
تصویر اخضاع
نرم سخنی نرم زبانی فروتنی خمیدگی: از پیری
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ربع، چاریک ها، جمع ربع ربع ها چهاریک ها. یا ارباع عالم. چهار گوشه جهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتضاع
تصویر ارتضاع
شیر خوردن کودک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارجاع
تصویر ارجاع
باز فرستادن، فرستادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اوضاع
تصویر اوضاع
چگونگی ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اضراع
تصویر اضراع
رام کردن، تو سری زدن، سست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوضاع
تصویر اوضاع
احوال، حالها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایضاع
تصویر ایضاع
زبون کردن به خاکستر نشاندن، شتابانیدن، زیان دیدگی، تیز راندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارجاع
تصویر ارجاع
سپردن کاری به کسی یا جایی، هدایت کردن به جای دیگر برای راهنمایی و اطلاعات بیشتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوضاع
تصویر اوضاع
وضع ها، کیفیت ها، حالت ها، توانهای مالی، جمع واژۀ وضع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارضاء
تصویر ارضاء
((اِ))
خشنود کردن، راضی گردانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارجاع
تصویر ارجاع
((اِ))
بازگردانیدن، رجوع کردن امری، احاله، حواله، مفرد ارجاعات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتضاع
تصویر ارتضاع
((اِ تِ))
شیر خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اوضاع
تصویر اوضاع
((اَ یا اُ))
جمع وضع، هیئت ها، شکل ها، احوال، کسی را بی ریخت کردن آرامش کسی را به هم زدن، وضع کسی را به هم ریختن، و احوال چگونگی کارها، کیفیت چیزی یا جایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارباع
تصویر ارباع
ربع ها، سراها، منزل ها، ناحیه ها، سرزمین ها
ربع ها، چهار یک ها، پانزده دقیقه ها
فرهنگ فارسی عمید
خشنودش سگیرش خشنود کردن راضی گردانیدن ترضیه دادن چیزی به کسی برای خشنود کردن او اقناع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رضاع
تصویر رضاع
شیر خوردن کودک از پستان مادر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رضاع
تصویر رضاع
شیرخوارگی، شیر دادن مادر به کودک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارضا
تصویر ارضا
راضی کردن، خشنود کردن، برآورده کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رضاع
تصویر رضاع
((رِ))
شیر خوردن کودک از پستان مادر، شیر دادن به کودکی که مادرش فاقد شیر طبیعی می باشد، بچه شیرخوار را به دایه سپردن
فرهنگ فارسی معین