معنی ارضاع - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ارضاع
ارضاع
- ارضاع
- شیر دادن. (تاج المصادر بیهقی). شیر دادن زن. (منتهی الأرب)
لغت نامه دهخدا
ابضاع
- ابضاع
- سرمایه گذاری کالایی، سیراب کردن، پاسخ روشن دادن، بخشیدن کالا
فرهنگ لغت هوشیار
ارباع
- ارباع
- جمع ربع، چاریک ها، جمع ربع ربع ها چهاریک ها. یا ارباع عالم. چهار گوشه جهان
فرهنگ لغت هوشیار