مرد که دو ران نزدیک بهم دارد، ارض الکبیره و هی برّالقسطنطنیه و ما یلیها. (رحلۀ ابن جبیر)، ارض الکبیره. در ذیل ظاهراً مراد ایتالیاست: و هو [ای البحر] زقاق معترض بینها [بین المسینه] و بین الأرض الکبیره بمقدار ثلاثه امیال و یقابلها منه بلده تعرف [ریه] و هی عماله کبیره. (رحلۀ ابن جبیر)
مرد که دو ران نزدیک بهم دارد، ارض الکبیره و هی برّالقسطنطنیه و ما یلیها. (رحلۀ ابن جبیر)، ارض الکبیره. در ذیل ظاهراً مراد ایتالیاست: و هو [ای البحر] زقاق معترض بینها [بین المسینه] و بین الأرض الکبیره بمقدار ثلاثه امیال و یقابلها منه بلده تعرف [ریه] و هی عماله کبیره. (رحلۀ ابن جبیر)
صحیح تر. درست تر و تندرست تر. (ناظم الاطباء). راست تر و تندرست تر. (آنندراج). سالم تر: و لیس بجمیع فارس هواء اصح من هواء کازرون. (صورالاقالیم اصطخری). - امثال: اصح من بیض النعام. اصح من ذئب. اصح من ظبی. اصح من عیر ابی سیاره. اصح من عیرالفلاه. - اصح اقوال، صحیح تر اقوال
صحیح تر. درست تر و تندرست تر. (ناظم الاطباء). راست تر و تندرست تر. (آنندراج). سالم تر: و لیس بجمیع فارس هواء اصح من هواء کازرون. (صورالاقالیم اصطخری). - امثال: اصح من بیض النعام. اصح من ذئب. اصح من ظبی. اصح من عیر ابی سیاره. اصح من عیرالفلاه. - اصح اقوال، صحیح تر اقوال
فصیح تر در بیان و سخن آرایی. (ناظم الاطباء). سخن گوی تر و تیززبان تر. (آنندراج). زبان آورتر. گشاده سخن تر. گویاتر. اذرع. تیززبان تر. (از یادداشت مؤلف) : هو افصح منی لساناً... (قرآن 34/28). - امثال: افصح من العضین، ای دغفل و ابن الکیس. (مجمع الامثال میدانی)
فصیح تر در بیان و سخن آرایی. (ناظم الاطباء). سخن گوی تر و تیززبان تر. (آنندراج). زبان آورتر. گشاده سخن تر. گویاتر. اَذرَع. تیززبان تر. (از یادداشت مؤلف) : هو افصح منی لساناً... (قرآن 34/28). - امثال: افصح من العضین، ای دغفل و ابن الکیس. (مجمع الامثال میدانی)
دهی است به شام. (منتهی الارب). و آن لغتی است در اریحا. هذلی گوید: فلیت عنه سیوف اریح اذ باء بفکی و لم اکد اجد. (معجم البلدان). و رجوع به اریحا شود، یکی از اهالی وندیک. وی در زمان ابوالفتح سلطان محمدخان ثانی از طرف جمهوریت وندیک والی آغریبوز بود و مدت مدیدی در مقابل نیروی سلطان مقاومت کرد. (قاموس الاعلام ترکی) ، عالمی از مردم وندیک در قرن ششم میلادی. وی درباره مسکوکات عتیقه اثر معتبری تألیف و نیز آثار افلاطون را ترجمه کرده است. (قاموس الاعلام ترکی)
دهی است به شام. (منتهی الارب). و آن لغتی است در اریحا. هذلی گوید: فلیت ُ عنه سیوف َ اَرْیَح َ اذ باءَ بفکی و لم اَکَد اَجِدُ. (معجم البلدان). و رجوع به اریحا شود، یکی از اهالی وندیک. وی در زمان ابوالفتح سلطان محمدخان ثانی از طرف جمهوریت وندیک والی آغریبوز بود و مدت مدیدی در مقابل نیروی سلطان مقاومت کرد. (قاموس الاعلام ترکی) ، عالمی از مردم وندیک در قرن ششم میلادی. وی درباره مسکوکات عتیقه اثر معتبری تألیف و نیز آثار افلاطون را ترجمه کرده است. (قاموس الاعلام ترکی)