جدول جو
جدول جو

معنی ارزنی - جستجوی لغت در جدول جو

ارزنی(اَ زَ)
منسوب به ارزن، موضعی در دیاربکر. رجوع به انساب سمعانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارزین
تصویر ارزین
(پسرانه)
نام فرماندار پارس هنگام یورش اسکندر به ایران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارزنین
تصویر ارزنین
پخته شده با ارزن مثلاً نان ارزنین
فرهنگ فارسی عمید
(رَ زْ / کارْ زَ)
ابوجعفر محمد بن موسی بن رجأ بن حنش. وی از ابی مصعب احمد بن ابی بکر الزهری روایت کرد و فرزندش احمد... و نوه اش محمد بن احمد بن محمد بن موسی بن رجاء از دهقانان و رؤساء کارزن، از او روایت کرده اند. (از معجم البلدان) (از انساب سمعانی ورق 470 ب)
لغت نامه دهخدا
(رَ زْ / رْ زَ)
محمد بن احمد بن محمد بن موسی بن رجاء. وی از پدر خود احمد بن محمد بن موسی بن رجاء و از جدش ابوجعفر محمد بن موسی بن رجاء روایت کرد و از او ابوسعد الادریسی روایت دارد. وی پیش از سال 370 بدرود زندگانی گفت. (از معجم البلدان) (انساب سمعانی ورق 470 ب). و نیز رجوع به کارزنی ابوجعفر محمد بن موسی و کارزنی احمد بن محمد بن موسی شود
احمد بن محمد بن موسی بن رجاء. وی از پدرش ابوجعفر محمد بن موسی روایت کرد و فرزندش محمد بن احمد بن محمد از او روایت دارد. (از معجم البلدان) و (انساب سمعانی ورق 470ب). و رجوع به کارزنی ابوجعفر محمد بن موسی و کارزنی محمد بن احمد شود
لغت نامه دهخدا
(رَ زْ / رْ زَ)
منسوب به کارزن. رجوع به کارزن شود
لغت نامه دهخدا
(اَ زَ)
منسوب به ارزن. نانی را گویند که از آرد ارزن پخته باشند. (برهان). نان ارزنین. لعیعه:
برآشفته اند از توترکان چه گویم
میان سگان در یکی ارزنینی.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارمنی
تصویر ارمنی
منسوب به ارمن، ارمن، مردی از ارمنستان، ج آن ارامنه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارانی
تصویر ارانی
پنیرمایه مایه پنیر از دانه های گیاهی
فرهنگ لغت هوشیار
ارزنده، درخور یق سزاوار مستحق، درویش بی نوا نادر، صالح (مقابل طالح) سزا (مقابل ناسزا) اهل، پیشکش، کم بهایی کم قیمتی مقابل گرانی، آسانی سهولت، فراخی فراوانی. یا سال ارزانی. سالی که زندگی فراخ و خواربار و کا کم بها و فراوانست، دستوری اجازه اذن رخصت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اردنی
تصویر اردنی
منسوب به اردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزنین
تصویر ارزنین
نانی که از آرد ارزن پخته شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برزنی
تصویر برزنی
محلی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
تهيّجٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
Prickliness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
épineux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
Stacheligkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
muiba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
колючесть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
خاردار پن
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
কণ্টকাকীর্ণতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
가시 있음
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
dikenlilik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
колючість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
とげとげしさ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
דוֹקְרָנוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
berduri
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
ความมีหนาม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
stekelig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
espinosidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
spinosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
espinhosidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
刺激性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
kolczastość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
चुभन
دیکشنری فارسی به هندی