کتاب منظومی که بیشتر در قالب مثنوی سروده می شد و اغلب شامل موضوعاتی خاص مانند پزشکی و منطق بوده است، سخنان مفاخره آمیز که معمولاً در میدان جنگ ادا می شود، رجز، در موسیقی گوشه ای در دستگاه چهارگاه، رجز
کتاب منظومی که بیشتر در قالب مثنوی سروده می شد و اغلب شامل موضوعاتی خاص مانند پزشکی و منطق بوده است، سخنان مفاخره آمیز که معمولاً در میدان جنگ ادا می شود، رجز، در موسیقی گوشه ای در دستگاه چهارگاه، رجز
ارغوان، گلی سرخ رنگ و پیوسته به ساقه که پیش از ظاهر شدن برگ ها شکفته می شود، گیاه این گل با برگ های گرد که در اول بهار گل می دهد و قسمت های مختلف آن مصرف دارویی دارد، ارغوانی، صورت سرخ و زیبا
ارغوان، گلی سرخ رنگ و پیوسته به ساقه که پیش از ظاهر شدن برگ ها شکفته می شود، گیاه این گل با برگ های گرد که در اول بهار گل می دهد و قسمت های مختلف آن مصرف دارویی دارد، ارغوانی، صورت سرخ و زیبا
شهریست از ناحیۀ جیّان در اندلس. از آنجاست شعیب بن سهیل بن شعیب الارجونی مکنی به ابی محمد. وی بحدیث و رأی توجه داشت و بمشرق رحلت کرد و گروهی از علماء را دیدار کرد و او در فقه و رأی از اهل فهم بود. (معجم البلدان). و رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 268 و 269 شود
شهریست از ناحیۀ جیّان در اندلس. از آنجاست شُعیب بن سهیل بن شعیب الارجونی مکنی به ابی محمد. وی بحدیث و رأی توجه داشت و بمشرق رحلت کرد و گروهی از علماء را دیدار کرد و او در فقه و رأی از اهل فهم بود. (معجم البلدان). و رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 268 و 269 شود
طنابی دولا بر بالائی آویخته باشد که بر آن نشینند و در هوا آیند و روند. ریسمانی که هر دو سر آن بدرختی یا جائی بندند و کودکان در آن نشینند و ازین طرف بدان طرف روند. ریسمانی است که از جانبی آویزند و زنان و کودکان و دختران بر آن نشسته در هوا آیند و روند. (منتهی الارب). تاب. کاز. بانوج. بازپیچ. بادپیچ. (آنندراج). رجاحه. مرجوحه. جان بازی. (آنندراج). وازینج. (خلاص). نرموره. بژموره. لوکانی. غناوه. اورک و بزبان گیل هلاچین گویند. ج، اراجح (زمخشری) ، اراجیح. (مهذب الاسماء). رجوع به وازینج شود.
طنابی دولا بر بالائی آویخته باشد که بر آن نشینند و در هوا آیند و روند. ریسمانی که هر دو سر آن بدرختی یا جائی بندند و کودکان در آن نشینند و ازین طرف بدان طرف روند. ریسمانی است که از جانبی آویزند و زنان و کودکان و دختران بر آن نشسته در هوا آیند و روند. (منتهی الارب). تاب. کاز. بانوج. بازپیچ. بادپیچ. (آنندراج). رجاحه. مَرجوحه. جان بازی. (آنندراج). وازینج. (خلاص). نرموره. بژموره. لوکانی. غناوَه. اورک و بزبان گیل هلاچین گویند. ج، اراجح (زمخشری) ، اراجیح. (مهذب الاسماء). رجوع به وازینج شود.
انگوژه از شیره ها صمغی است که از گیاه انگدان گیرند و بان صمغ انجدان نیز گویند و آن بصورت دانه های صمغی بدرشتی یک نخود تا یک گردو دیده میشود و برنگهای زرد قهوه یی و خاکستری و طعمش گس و تلخ و زننده و بویش شبیه سیر است، گردو
انگوژه از شیره ها صمغی است که از گیاه انگدان گیرند و بان صمغ انجدان نیز گویند و آن بصورت دانه های صمغی بدرشتی یک نخود تا یک گردو دیده میشود و برنگهای زرد قهوه یی و خاکستری و طعمش گس و تلخ و زننده و بویش شبیه سیر است، گردو
انگژد. انگوژد، انگژه، انگوژه، صمغ گیاه انگدان، صمغ انجدان، و آن به صورت دانه های صمغی به درشتی یک نخود تا یک گردو دیده می شود و به رنگ های زرد، قهوه ای و خاکستری و طعمش گس و تلخ و زننده و بویش شبیه
انگژد. انگوژد، انگژه، انگوژه، صمغ گیاه انگدان، صمغ انجدان، و آن به صورت دانه های صمغی به درشتی یک نخود تا یک گردو دیده می شود و به رنگ های زرد، قهوه ای و خاکستری و طعمش گس و تلخ و زننده و بویش شبیه