جدول جو
جدول جو

معنی ارتعاد - جستجوی لغت در جدول جو

ارتعاد
ناآرامی دلهریدن دلهره داشتن ارزیدن، مضطرب گردیدن بی آرام گردیدن، لرز لرزه لرزش جنبش
فرهنگ لغت هوشیار
ارتعاد
لرزیدن، لرزش، مضطرب شدن، ناآرام شدن
تصویری از ارتعاد
تصویر ارتعاد
فرهنگ فارسی عمید
ارتعاد
((اِ تِ))
لرزیدن، مضطرب گردیدن
تصویری از ارتعاد
تصویر ارتعاد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابتعاد
تصویر ابتعاد
دوری گزیدن دورشدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتیاد
تصویر ارتیاد
جستن، خواهانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتفاد
تصویر ارتفاد
ورزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتعاص
تصویر ارتعاص
به خود پیچیدن، گرانی گران شدن، لرزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتعاش
تصویر ارتعاش
به لرزش در آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتعاج
تصویر ارتعاج
لرزیدن، توانمندی، فزونی داراک، پرشدن
فرهنگ لغت هوشیار
ترسیدن هراسیدن بیم یافتن بیمناکی نهازیدن (واهمه کردن) ترسیدن هراسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتصاد
تصویر ارتصاد
چشم داشتن، چشم به راه بودن چشم داشتن چشم براه بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتداد
تصویر ارتداد
رد شدن، بر گشتن از دین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتعاش
تصویر ارتعاش
لزرش، لرزه، لرزیدن، نوسان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امتعاد
تصویر امتعاد
به شتاب کشیدن، ربودن، از جا کندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتعاش
تصویر ارتعاش
به لرزه درآمدن، لرزیدن، لرزش، در علم فیزیک لرزش سریع جسم که مولد صوت می شود مانند ارتعاش سیم ها و تارهای آلت موسیقی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتصاد
تصویر ارتصاد
چشم به راه بودن، چشم داشتن، رصد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتداد
تصویر ارتداد
رد کردن حداقل یکی از اصول دین، از دین برگشتن، مرتد شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتعاش
تصویر ارتعاش
((اِ تِ))
جنبیدن، لرزیدن، لرزاندن، لرزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتعاب
تصویر ارتعاب
((اِ تِ))
ترسیدن، هراسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتصاد
تصویر ارتصاد
((اِ تِ))
چشم داشتن، چشم به راه بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتداد
تصویر ارتداد
((اِ تِ))
از دین برگشتن، کافر شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتعاش
تصویر ارتعاش
Vibration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
การสั่นสะเทือน
دیکشنری فارسی به تایلندی
زواجٌ غير موفوقٍ
دیکشنری فارسی به عربی