- ارتان (پسرانه)
- نام پسر ویشتاسب و برادر داریوش اول پادشاه هخامنشی
معنی ارتان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ایالت
جمع ختن، دامادان
جمع حتن، برابران، همتایان، هماوردان
جمع ردن، تریزها تریز در پارسی به آستین گفته میشود که آستین را با گذاشتن و افزودن پارچه سه گوشه ای به نیم تنه می دوزند تریز کاری تریز ساختن
لاتینی تازی شده: چلغوزه پارسی تازی شده ارگان گونه ای از زیت ها زالزالک زیتون مرا کشی
استوار کردن، محکم کردن
جمع رسن، از پارسی افسارها رسن ساختن، افسار بر گرفتن
کم بها
لبخند زدن نرم خندیدن
بازرگان سوداگر
ترکی خوارزمی بازرگان سوداگر، هنباز (شریک) تاجر بازرگان، شریک انباز مصاحب
زبان کندی زبان کند گردانیدن
سوده شدن و ریختن سوده ریزی، گدایی دربی نیازی
خندیدن
پیش مزد باج
گروستاندن، گروکردن، گروگان گرفتن گرو گرفتن گروستاندن گرو کردن به گرو گان گرفتن
دوک و دوکدان ساختن
اندام، کارمند
جمع رکن، مبانی، پایه ها
یونانی تازی شده از گیاهان برناک (برناک حنا) نوشته است که این واژه در زبان مغرب الاقصی گونه ای بادام کوهی است کرکم (زعفران) برناک بستن برناک نهادن ریش آغشتن، کرکم زدن کرکمظلایی (کرکم زعفران)
رعنا گردانیدن
گران کردن، پیشخرید، گران خریدن، گرو گذاشتن
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پر برکت، افزاینده، نام پدر زن داریوش بزرگ، نام برادر داریوش پادشاه هخامنشی و پسر ویشتاسب
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
بسیار دانا، بسیار هوشمند، (به فتحه الف و کسره یا سکون ر) مرکب از ارش به معنای عاقل و دانا + ان پسوند کثرت یا مداومت، نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی
پایه ها
برچسبانی
بدهکار آزاری
برچفسانیدن برچسباندن
در حال افتادن، یا افتان و خیزان راه رفتن، آهسته و بحالت افتادن و برخاستن راه رفتن