جدول جو
جدول جو

معنی ارتمن

ارتمن(پسرانه)
نام یکی از سرداران مادی در زمان کوروش پادشاه هخامنشی
تصویری از ارتمن
تصویر ارتمن
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با ارتمن

آرتمن

آرتمن
نام فرزند داریوش و برادر بزرگ خشایار شاه، نام برادر بزرگ تر خشایارشاه پسر کوروش پادشاه هخامنشی
آرتمن
فرهنگ نامهای ایرانی

ارتان

ارتان
نام جائی است، مواصلت کردن: سیدهادی با قصبه آمد و پدر من او را ارتباط کرد... و او را فرزندان و ذیل و عقب پدید آمد. (تاریخ بیهق) ، ربط بکسی دادن بدوستی: جدّمرا... از نیسابور بلطایف و کرامات بسیار با بیهق آورد و او را بمساعی خوب ارتباط فرمود و میان ایشان مکاتبات است در اخوانیات. (تاریخ بیهق) ، ارتباط فرس، معین کردن اسب بر رباط. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

ارتامن

ارتامن
اَرتام نِس. آریارام نِس. پسر سمردیس (بَردی َ) و پدر آنافاس از اجداد پادشاهان کاپادوکیه. (ایران باستان ص 2123 از دیودور صقلی و ص 2129)
لغت نامه دهخدا

ارتین

ارتین
یعقوب پاشا. وکیل نظارت معارف مصر، متوفی بسال 1919 میلادی او راست: 1- احکام المرعیه فی شأن الاراضی المصریه. که سعید افندی عمون آن را بعربی ترجمه کرد و آن شامل دو قسم است: اول در باب اراضی بر وجه شرعی بر حسب مذهب امام ابی حنیفه سخن راند و آن شامل چهار کتابست. دوم در باب اراضی بر وجهی که امروز دیده میشود و آن نیز دارای چهار کتابست و آن در بولاق بسال 1307 هجری قمری بطبع رسیده است.
2- القول التام فی التعلیم العام. علی بک بهجت آن را بعربی نقل کرده و در بولاق بسال 1894 میلادی چاپ شده است. (معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا

ارتمد

ارتمد
قصبۀ کوچکی است واقع در یک فرسنگ ونیمی جنوب شهر ’وان’ نزدیک ساحل شرقی رود خانه وان، و گویند بانی آن سمیرامیس ملکۀ مشهور آثور بود و در هر حال از قصبات قدیمه است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

ارتم

ارتم
آنکه بیان سخن نتواند برای آهنی (ظ: آفتی) که در زبان یا دندان دارد. (منتهی الارب). و مؤلف تاج العروس گوید: الارتم الذی لایفصح الکلام و لایفهمه کأنه کسر أنفه، قد جاء ذکره فی الحدیث و یروی بالمثلثه ایضاً
لغت نامه دهخدا