- اراژ
- فرانسوی توفبار
معنی اراژ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جائی که مسافران برای تهیه بلیط مسافرت و سوار شدن بدآنجا روند
جای اتومبیل، محلی که اتومبیل ها را در آن جا می گذارند
محوطۀ معمولاً سرپوشیده ای واقع در ساختمان که به نگهداری اتومبیل ها اختصاص دارد، پارکینگ، محلی که در آن اتومبیل ها را تعمیر می کنند، تعمیرگاه، مؤسسۀ حمل و نقل بار و مسافر
زرشک از گیاهان
از شمال محدود است به فراهان و از مشرق به خاک قم و از جنوب به محلات و از مغرب به کوه شازند، آب و هوای آن معتدل و زمستانهای آن بسیار سرد میشود، زراعت آن بیشتر دیم و آب آن از چشمه و قنوات است و رودخانه مهمی ندارد روفان دار چوج از درختان درختچه ایست از تیره اراکیها که فقط شامل یک گونه است. برگهایش متقابل و کمی گوشتالوست گلهایش سفید رنگ و کوچک و بشکل خوشه - که در انتهای شاخه ها قرار میگیرند - میباشد. میوه اش هسته و زرد رنگ است و آنرا کباث نامند و در صورتیکه نارس باشد سبز رنگ است که خمط یا جهاض نامیده میشود و خواص دارویی دارد. از برگ این گیاه شتران تغذیه میکنند و از ریشه آن که چوبی و ستبر است در قدیم مسواک درخت مسواک سجره السواک چوج
انگل (آفت)، زردی
خوان بزرگ: پشمباف پرندباف
دروغ لاینده
آتش، سوخته
فرانسوی توفبار زبانزد هوا شناسی
درختی گرمسیری شبیه درخت انار، با برگ های پهن و همیشه سبز، چوب سست، گل های سفید یا سرخ و میوه ای خوشه ای به رنگ سرخ یا بنفش با طعم تلخ، درخت مسواک
درختچه ای است از تیره اراکی ها که فقط شامل یک گونه است. برگ هایش متقابل و کمی گوشتالو است، گل هایش سفیدرنگ و کوچک و به شکل خوشه که در انتهای شاخه ها قرار می گیرند، می باشد. میوه اش هسته و زردرنگ است و آن را کباث نامند و در صورتی که نا
توده غله پاک شده و از کاه در آمده
راش، انبار غله، خرمن غلۀ پاک شده
توده غله پاک شده و از کاه برآمده
چهار عنصر: آب باد خاک آتش
اتومبیلی را وارد گاراژ کردن، یا برن گاراژ، هنگامی که صاحب ماشین بخواهد راننده را جواب کند گوید: بزن گاراژ، یعنی ماشین را وارد گاراژ کن و سویچ را تحویل ده، ولش کن، اهمیتی نمیدهم
پاساد داری عمل و شغل گاراژدار، اجرت نگاهبانی ماشین و وسیله نقلیه: شبی... . ریال از ما گاراژداری میگیرد
پاساد دار
فرانسوی آب بند
صاحب گاراژ