معنی راژ
راژ
توده غله پاک شده و از کاه برآمده
تصویر راژ
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با راژ
راژ
راژ
توده غله پاک شده و از کاه در آمده
فرهنگ لغت هوشیار
راژ
راژ
راش، انبار غله، خرمن غلۀ پاک شده
فرهنگ فارسی عمید
تاژ
تاژ
لطیف، نازک، نام پسرفرواک برادر هوشنگ پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
رام
رام
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام چوبین
فرهنگ نامهای ایرانی
راز
راز
آنچه از دیگران پنهان نگاه داشته می شود، سِر
فرهنگ نامهای ایرانی
راد
راد
جوانمرد، بخشنده، سخاوتمند، خردمند، دانا
فرهنگ نامهای ایرانی
باژ
باژ
خراج، جزیه
فرهنگ واژه فارسی سره
رام
رام
آهل، اهلی
فرهنگ واژه فارسی سره
راز
راز
سر، کد
فرهنگ واژه فارسی سره