جدول جو
جدول جو

معنی ادفی - جستجوی لغت در جدول جو

ادفی
(اَ فا)
کوز. کوژ (مرد). (منتهی الارب). مرد دوتاپشت. (مهذب الاسماء) ، پند گرفتن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ادنی
تصویر ادنی
پایین تر، برای مثال ندارد خویشتن را در مضیقی / ز نااهلی اگر ادنی نشیند (ابن یمین - ۳۷۳) کمترین، پایین ترین، ضعیف تر، پست تر، زبون تر، افتاده تر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخفی
تصویر اخفی
خفی تر، پنهان تر، نهان تر، پوشیده تر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصفی
تصویر اصفی
صاف تر، روشن تر، پاک تر، برگزیده تر
فرهنگ فارسی عمید
محمد بن یحیی بن یوسف الربعی التادفی الحلبی. نخست بر طریقۀ حنبلی بود و سپس حنفی گردید. وی از بعضی دانشمندان در حلب و از شهابی ابن نجار حنبلی در قاهره و غیره کسب علم کرد و در نظم و نثر بارع شد. به نیابت قضاء حنبلیان در حلب گماشته شدو همچنان به مناصب عالیه در دو دولت چرکسی مصر و عثمانی در حلب و حماه و دمشق نایل آمد، آنگاه به قاهره رفت و در سال 949 هجری قمری به حماه بازگشت و در آنجاقلائدالجواهر را در مناقب شیخ عبدالقادر گیلانی و دیگر رجال نوشت (در مصر به چاپ رسیده است). وی در حلب در اوائل شعبان 950 هجری قمری وفات یافت. رجوع به معجم المطبوعات ج 1 ستون 287 و تاریخ حلب ج 6 ص 25 شود
لغت نامه دهخدا
(اُ فی یَ)
کوهی است بنی قشیر را. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اصفی
تصویر اصفی
پاکیزه تر سبزه تر پالوده تر صافی تر روشن تر ناب تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوفی
تصویر اوفی
پیماندارتر باوفاتر وفادارتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفی
تصویر انفی
زداینده تر، باز دارنده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکفی
تصویر اکفی
بسنده تر
فرهنگ لغت هوشیار
شسنی از رنگ ها شسندیس منسوب به صدف، برنگ صدف بگونه صدف، قسمی اسطرلاب است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشفی
تصویر اشفی
سنبه درفش در کفشگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازفی
تصویر ازفی
شتاب و شادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارفی
تصویر ارفی
بزرگ گوش پیلگوش شیر آهو مرز گذار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادفر
تصویر ادفر
بدبو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادفق
تصویر ادفق
چابک، خمیده پیر، دندان گزاری
فرهنگ لغت هوشیار
نزدیک تر، زبون تر، پست تر فرومایه تر نزدیکتر اقرب قریب تر مقابل اقصی، زبون تر پست تر فرومایه تر ارذل خسیس تر کمتر کمترین فروتر پایین تر اسفل مقابل اعلی. مونث: دنیا، جمع ادانی. یا عذاب ادنی. عذاب این جهانی. یا علم ادنی. علم طبیعی. یا فلسفه ادنی. فلسفه طبیعی فلسفه اسفل مقابل مابعد الطبیعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخفی
تصویر اخفی
خفی، پوشیده تر
فرهنگ لغت هوشیار
از پارسی ادبی ادبیک منسوب به ادب آنچه پیوستگی و ارتباط با ادب داشته باشد نوشته هایی که با فنون ادبی بستگی داشته و درباره ادبیات باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصفی
تصویر اصفی
((اَ فا))
صافی تر، روشن تر، ناب تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اوفی
تصویر اوفی
((اَ یا اُ))
باوفاتر، وفادارتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادنی
تصویر ادنی
((اَ نا))
نزدیک تر، اقرب، زبون تر، پست تر، مفرد ادانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
نوشته ای که موضوع و سبک آن ادبی باشد، نوشته هایی که با فنون ادبی بستگی داشته و درباره ادبیات باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
فرهنگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکفی
تصویر اکفی
بسنده تر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
Literary, Literarily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
littérairement, littéraire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
литературно , литературный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
literarisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
літературно , літературний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
literacko, literacki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
文学地 , 文学的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
literariamente, literário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
letterariamente, letterario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
literariamente, literario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی