- اخرماس
- خاموش بودن خامشیدن خوار گشتن
معنی اخرماس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گنگ شدن
پنج شدن پنج تاشدن پنج تایی
جمع رمس، گو رها
خمس ها یک پنجم ها، جمع واژۀ خمس
روحانی
چاه روبی، خانه روبی خانه تکانی
خاز شدن، خازیستن (پژوهشی در اساطیر ایران پاره نخست مهرداد بهار)
کیسه بری زود دوزی تر دستی پنهان ربایی، ستوده گویی دزدی کردن
آبفرویی به آب فروشدن سربه زیرآب فروبردن به آب فرو شدن فرو شدن در آب در آب غوطه خوردن به یک باره در آب فرو شدن
لابه، خواهش
در آب فرو رفتن فرو رفتن در آب. اغتمام غمگین شدن اندوهناک گردیدن اندوهگین گشتن
جستن چیزی، تضرع، خواهش، طلب کردن چیزی
اشکال و زحمت و رنج
فرو رفتن در آب فرو رفتن ستاره
فرو شدن باب زیر آب رفتن، فرو رفتگی
محو و نابود شدن
مهمان میهمان
سراپا فرو رفتن در آب
فروشدن در آب، زیر آب رفتن، در تصوف فرو رفتن در مادیات و تعلقات جسمانی که انسان را از توجه به عالم قدس باز دارد
مهمان، مهمان ناخوانده، طفیلی، برای مثال دل دستگاه توست به دست جهان مده / کاین گنج خانه را ندهد کس به ایرمان (خاقانی - ۳۰۹)
ناپدید شدن، پوشیده شدن، محو شدن
با زاری و اصرار از کسی چیزی خواستن
دزدیدن پول مؤسسه یا ادارۀ دولتی، غنیمت شمردن، در علوم ادبی بیان کردن معنی مدح در غزل یا معنی غزل در مدح
اخترشمار، منجم