معنی اختمام - جستجوی لغت در جدول جو
اختمام
چاه روبی، خانه روبی خانه تکانی
چاه روبی، خانه روبی خانه تکانی
تصویر اختمام
فرهنگ لغت هوشیار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر اختمار
اختمار
خاز شدن، خازیستن (پژوهشی در اساطیر ایران پاره نخست مهرداد بهار)
خاز شدن، خازیستن (پژوهشی در اساطیر ایران پاره نخست مهرداد بهار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اختصام
اختصام
دشمنی کردن
دشمنی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اخترام
اخترام
از بیخ و بن برکندن
از بیخ و بن برکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اختدام
اختدام
چاکر گرفتن، پرشک خواستن (پرشک خدمت)
چاکر گرفتن، پرشک خواستن (پرشک خدمت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اختتام
اختتام
خاتمه دادن
خاتمه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر استمام
استمام
پیشوا گرفتن، به مادری برگزیدن
پیشوا گرفتن، به مادری برگزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اشتمام
اشتمام
بویش بوییدن
بویش بوییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اختتام
اختتام
پایان
پایان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر ائتمام
ائتمام
آهنگیدن، پیروی
آهنگیدن، پیروی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر اهتمام
اهتمام
پشتکار، کوشش
پشتکار، کوشش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر اغتمام
اغتمام
مضطرب شدن، ناراحت شدن
مضطرب شدن، ناراحت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ائتمام
ائتمام
پیروی کردن آهنگیدن
پیروی کردن آهنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ایتمام
ایتمام
ائتمام، قصد کردن، اقتدا کردن
ائتمام، قصد کردن، اقتدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اهتمام
اهتمام
اندوه مند شدن، اندوه گین شدن، اندوه خوردن
اندوه مند شدن، اندوه گین شدن، اندوه خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اخترام
اخترام
از ریشه درآوردن، بریدن
از ریشه درآوردن، بریدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر اهتمام
اهتمام
همت گماشتن بر امری، کوشش کردن در کاری، کوشش فراوان
همت گماشتن بر امری، کوشش کردن در کاری، کوشش فراوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویر اختتام
اختتام
به پایان رساندن، ختم کردن، خاتمه دادن، خاتمه، پایان
به پایان رساندن، ختم کردن، خاتمه دادن، خاتمه، پایان
فرهنگ فارسی عمید
تصویر اختصام
اختصام
((اِ تِ))
خصومت ورزیدن، پیکار کردن
خصومت ورزیدن، پیکار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویر اختتام
اختتام
((اِ تِ))
به پایان بردن، تمام کردن، پایان، ختم، آخرکار
به پایان بردن، تمام کردن، پایان، ختم، آخرکار
فرهنگ فارسی معین
تصویر اغتمام
اغتمام
((اِ تِ))
غمگین شدن
غمگین شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویر اهتمام
اهتمام
((اِ تِ))
توجه کردن، کوشش کردن، تیمار داشت، کوشش، جمع اهتمامات
توجه کردن، کوشش کردن، تیمار داشت، کوشش، جمع اهتمامات
فرهنگ فارسی معین
تصویر اختصام
اختصام
با هم دشمنی کردن
با هم دشمنی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر اتمام
اتمام
انجام دادن، بپایان رساندن
انجام دادن، بپایان رساندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اخمام
اخمام
گنده شدن گوشت پخته گندیدگی
گنده شدن گوشت پخته گندیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اتمام
اتمام
به پایان رساندن، فرجام، پایان، انجام، سرانجام، سپریدن
به پایان رساندن، فرجام، پایان، انجام، سرانجام، سپریدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر اتمام
اتمام
تمام کردن، به پایان رساندن، انجام دادن، به انجام رساندن، ازبین بردن، هلاک کردن
تمام کردن، به پایان رساندن، انجام دادن، به انجام رساندن، ازبین بردن، هلاک کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر اتمام
اتمام
((اِ))
تمام کردن، به پایان رسانیدن
تمام کردن، به پایان رسانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویر اتمام
اتمام
Completion
Completion
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اتمام
اِتمام
завершение
завершение
دیکشنری فارسی به روسی
اتمام
اِتمام
Fertigstellung
Fertigstellung
دیکشنری فارسی به آلمانی
اتمام
اِتمام
завершення
завершення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اتمام
اِتمام
zakończenie
zakończenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
اتمام
اِتمام
完成
完成
دیکشنری فارسی به چینی
اتمام
اِتمام
conclusão
conclusão
دیکشنری فارسی به پرتغالی