- اختتام
- خاتمه دادن
معنی اختتام - جستجوی لغت در جدول جو
- اختتام
- پایان
- اختتام
- به پایان رساندن، ختم کردن، خاتمه دادن، خاتمه، پایان
- اختتام ((اِ تِ))
- به پایان بردن، تمام کردن، پایان، ختم، آخرکار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به اختتام پایانی آنچه مربوط و پیوسته به پایان و آخر و سرانجام است
جمع اختتام
پایانی، انتهایی، مراسم پایانی امری
چاه روبی، خانه روبی خانه تکانی
دشمنی کردن
از بیخ و بن برکندن
چاکر گرفتن، پرشک خواستن (پرشک خدمت)
دول بریدن خروسه بری
رنگ پریدگی بیم زدگی، ربودن، خود داری، فروتنی
پنهان شدن، پوشیدگی
پنهان شدن، پوشیدگی، رنگ کردن مو
از ریشه درآوردن، بریدن
با هم دشمنی کردن
پایان دادن بپایان بردن به آخر رساندن به انجام رسانیدن
نرم خندیدن، لبخند
خرما کنی بار خرما بریدن
جمع اختف
پنهان گشتن پنهانیدن نهفتگی نهان گردیدن پوشیده گردیدن پنهان شدن استتار تواری
دزدگوشی (استراق سمع)، ربودن تند ربودن ربودن همچون برق، استراق سمع کردن (شیطان)، خیر ه کردن چشم
کشکیدن (کشک کشه خط)
جمع اختط
گام نهادن
فروتنگری، شتاب درگذر به شتاب گذشتن
سبزه بری چمن زنی، برداشتن بار باربرداری
حنا مالیدن به بدن
به هم چسباندن، برهم نهادن
خاص کردن، خاص گردانیدن بچیزی
کوتاه کردن سخن را
فروتنی سر فرود آوردن
جمع اختس