بشرم تر. - امثال: احیا من بکر. احیا من فتاه. احیا من مخدره. احیا من هدی. اخیلیه درباره توبه ابن الحمیر گوید: فتی کان احیا من فتاه حییه و اجراء من لیث بخفان خادر. (مجمعالأمثال میدانی). ، احیان ابل، خداوند وقت دوشیدن شتر ماده گردیدن، یا خداوند وقت آگاه گردانیدن برای دوشیده گردیدن آنان، رسیدن بوقت آنچه میخواهند کردن: احین القوم، حان لهم ما حاولوه، هلاک کردن: احانه اﷲ
بشرم تر. - امثال: احیا من بکر. احیا من فتاه. احیا من مخدره. احیا من هدی. اخیلیه درباره توبه ابن الحمیر گوید: فتی کان احیا من فتاه حییه و اجراء من لیث بخفان خادر. (مجمعالأمثال میدانی). ، اِحیان اِبل، خداوند وقت دوشیدن شتر ماده گردیدن، یا خداوند وقت آگاه گردانیدن برای دوشیده گردیدن آنان، رسیدن بوقت آنچه میخواهند کردن: اَحین القوم، حان لهم ما حاولوه، هلاک کردن: احانه اﷲ
رونق دادن، شب زنده داری کردن، شب را به عبادت گذراندن، در تشیع، هر یک از شب های نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان که در آن شب زنده داری و عبادت می کنند، شب قدر، در علم شیمی ترکیب شدن جسم با هیدروژن، در کشاورزی آباد کردن زمین کشاورزی، کنایه از بهبود بخشیدن حال یا وضع کسی یا چیزی، زنده کردن
رونق دادن، شب زنده داری کردن، شب را به عبادت گذراندن، در تشیع، هر یک از شب های نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان که در آن شب زنده داری و عبادت می کنند، شب قدر، در علم شیمی ترکیب شدن جسم با هیدروژن، در کشاورزی آباد کردن زمین کشاورزی، کنایه از بهبود بخشیدن حال یا وضع کسی یا چیزی، زنده کردن
زنده شدن، نو جان شدن، جان گرفتن، جمع حی، زندگان، قبیله ها خاندانها. زنده کردن زنده گردانیدن، آباد کردن زمین زراعت کردن اراضی موات، شب را بعبادت گذرانیدن، زندگی زندگی از نو. یا شبهای احیاء. شبهای نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان (نزد شیعه)
زنده شدن، نو جان شدن، جان گرفتن، جمع حی، زندگان، قبیله ها خاندانها. زنده کردن زنده گردانیدن، آباد کردن زمین زراعت کردن اراضی موات، شب را بعبادت گذرانیدن، زندگی زندگی از نو. یا شبهای احیاء. شبهای نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان (نزد شیعه)