معنی احقف - جستجوی لغت در جدول جو

احقف: شکمباریک

تصویری از احقف — تصویر احقف

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از احقر — تصویر احقر

حقیرتر، خردتر، کوچکتر، خوارتر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از احقب — تصویر احقب

خر شکم سپید، نام یکی از پریان درنپی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از احقاف — تصویر احقاف

جمع حقف. توده های ریگ تل های شن و ریگ ریگ پشته ها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از احنف — تصویر احنف

کج پای

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از احرف — تصویر احرف

جمع حرف، وات ها گپ ها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اسقف — تصویر اسقف

واعظ وخطیب عیسویان دراز خمیده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حاقف — تصویر حاقف

کژ

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از احقر — تصویر احقر

حقیرتر، کوچک تر، خوارتر

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از احقاف — تصویر احقاف

چهل و ششمین سورۀ قرآن، دارای ۳۵ آیه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از اسقف — تصویر اسقف

پیشوا، خطیب و واعظ عیسوی، بالاتر از کشیش
اسقف اعظم: اسقفی که بر سایر اسقف های یک ناحیه ریاست دارد

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از احنف — تصویر احنف

((اَ نَ))

انسان یا حیوانی که پایش کج باشد

فرهنگ فارسی معین

تصویری از احقر — تصویر احقر

((اَ قَ))

حقیرتر، کوچکتر، خردتر، خوارتر

فرهنگ فارسی معین

تصویری از احقاف — تصویر احقاف

جمع حقف، توده های ریگ، تل های شن و ریگ

فرهنگ فارسی معین

((اُ قُ))

از یونانی گرفته شده به معنای پیشوای عیسوی که مرتبه اش از کشیش بالاتر است

فرهنگ فارسی معین

تصویری از احق — تصویر احق

سزاوارتر به سزاتر سزاوارتر اولی صاحب حق تر راست تر بسزاتر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از احف — تصویر احف

جمع حلف و حلیف

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از احق — تصویر احق

سزاوارتر

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از احق — تصویر احق

((اَ حَ قُ))

سزاوارتر، اولی، صاحب حق تر، راست تر، به سزاتر

فرهنگ فارسی معین

تصویری از احق — تصویر احق

سزاوارتر، شایسته تر

فرهنگ فارسی عمید