حریص تر: و لتجدنّهم احرص الناس علی حیوه. (قرآن 96/2). - امثال: احرص من ذرّه. احرص من کلب علی جیفه. احرص من کلب علی عرق (عرق استخوانی است که بر آن گوشت باشد). احرص من کلب علی عقی. (مجمع الأمثال میدانی)
حریص تر: و لتجدنَّهم احرص الناس علی حیوه. (قرآن 96/2). - امثال: احرص ُ من ذَرّه. احرص ُ من کلب علی جیفه. احرص ُ من کلب علی عَرْق (عَرْق استخوانی است که بر آن گوشت باشد). احرص ُ من کلب علی عِقی. (مجمع الأمثال میدانی)
کوهی است ببلاد هذیل و از این رو آن را احرض خوانند که هرکه از آب آنجا خورد معده وی فاسد گردد، انبوهی کردن. اجتماع. ازدحام، ارادۀ کاری کرده بازایستادن از آن
کوهی است ببلاد هذیل و از این رو آن را احرُض خوانند که هرکه از آب آنجا خورد معده وی فاسد گردد، انبوهی کردن. اجتماع. ازدحام، ارادۀ کاری کرده بازایستادن از آن
خلیجی در بحرالروم: از آن (دریای روم) خلیجی بناحیت شمال کشاند نزدیک رومیه، طول آن پانصدمیل و آنرا ازرش میخوانند. (مجمل التواریخ و القصص ص 473). ابن رسته کلمه را ((اذریس)) (ص 85) و ابن خردادبه ((ادریس)) (ص 231) آورده اند. (مجمل التواریخ ص 473 ح 7)
خلیجی در بحرالروم: از آن (دریای روم) خلیجی بناحیت شمال کشاند نزدیک رومیه، طول آن پانصدمیل و آنرا ازرش میخوانند. (مجمل التواریخ و القصص ص 473). ابن رسته کلمه را ((اذریس)) (ص 85) و ابن خردادبه ((ادریس)) (ص 231) آورده اند. (مجمل التواریخ ص 473 ح 7)
متوفی در رجب سال 513 هجری قمری، عبدالباقی بن محمد بن عبدالواحد، مکنی به ابومنصور. معاصر امام غزالی و شاگرد کیای هراسی بود و ابوطاهر سلفی از وی روایت میکند. (طبقات الشافعیه ج 4 ص 242 از غزالی نامه ص 258)
متوفی در رجب سال 513 هجری قمری، عبدالباقی بن محمد بن عبدالواحد، مکنی به ابومنصور. معاصر امام غزالی و شاگرد کیای هراسی بود و ابوطاهر سلفی از وی روایت میکند. (طبقات الشافعیه ج 4 ص 242 از غزالی نامه ص 258)
نام خاندانی است در جبل دروز که در حوادث انقلاب مردم آن ناحیه بر ضدفرانسه (1925 میلادی) شهرت یافتند. (از اعلام المنجد) ، اعجوبه. طرفه: و نزلنا بمدرسه تقابل الجامع الاعظم بها المدرس العالم... مصلح الدین... اطروفه من طرف الزمان. (ابن بطوطه). اعجوبۀ عصر و اطروفۀ روزگار بود. (نامۀ دانشوران) ، افسانه و احدوثه. (یادداشت مؤلف)
نام خاندانی است در جبل دروز که در حوادث انقلاب مردم آن ناحیه بر ضدفرانسه (1925 میلادی) شهرت یافتند. (از اعلام المنجد) ، اعجوبه. طرفه: و نزلنا بمدرسه تقابل الجامع الاعظم بها المدرس العالم... مصلح الدین... اطروفه من طرف الزمان. (ابن بطوطه). اعجوبۀ عصر و اطروفۀ روزگار بود. (نامۀ دانشوران) ، افسانه و احدوثه. (یادداشت مؤلف)
خجکدار (خجک خال گونهای از اسپان رخش چپار اسپی را گویند که گل های سیاه یا رنگی جز رنگ خود بر پوست داشته باشد زیوری از زیورهای اسب رخش چپار ملمع اسب که نقطه های خرد دارد. اسبی که بر اعضای او نقطه ها باشد مخالف رنگ اعضا اسب که موی سرخ و سیاه و سفید دارد آنکه رنگ سرخ و سفید در هم آمیخته دارد. یا مکان ابرش. آنجای که گیاهان رنگارنگ و بسیار دارد
خجکدار (خجک خال گونهای از اسپان رخش چپار اسپی را گویند که گل های سیاه یا رنگی جز رنگ خود بر پوست داشته باشد زیوری از زیورهای اسب رخش چپار ملمع اسب که نقطه های خرد دارد. اسبی که بر اعضای او نقطه ها باشد مخالف رنگ اعضا اسب که موی سرخ و سیاه و سفید دارد آنکه رنگ سرخ و سفید در هم آمیخته دارد. یا مکان ابرش. آنجای که گیاهان رنگارنگ و بسیار دارد