احمق بالغ. (منتهی الارب). الاحموقه بالضم...، الاحمق البالغ فی الحمق. (تاج العروس) ، مائل گردانیدن کسی را از باطل بسوی حق یا از حق بسوی باطل، سوگند دروغ کردن. (زوزنی). سوگند را دروغ گفتن
احمق بالغ. (منتهی الارب). الاحموقه بالضم...، الاحمق البالغ فی الحمق. (تاج العروس) ، مائل گردانیدن کسی را از باطل بسوی حق یا از حق بسوی باطل، سوگند دروغ کردن. (زوزنی). سوگند را دروغ گفتن
کادوسه. چوب درخت غار یا زیتون که بالای آن دو بال داشت و دو مار که بهم پیچ خورده بودند دور آن پیچیده بود و علامت عطارد رب النوع بود. (مارها علامت حزم و احتیاط و بالها علامت فعالیت بود). به عقیدۀ یونانیها هرمس رب النوع تجارت و پیغامبر خدای بزرگ، عصائی داشت که در بالا دارای دو پر بود و از پائین ببالا دو مار به آن پیچیده بودند (علامت اتحاد) و یونانیها چنین عصا را نمایندۀ رسولان و اتفاق دانسته کادوسه نامیدند. (ایران باستان ص 866 و 914)
کادوسه. چوب درخت غار یا زیتون که بالای آن دو بال داشت و دو مار که بهم پیچ خورده بودند دور آن پیچیده بود و علامت عطارد رب النوع بود. (مارها علامت حزم و احتیاط و بالها علامت فعالیت بود). به عقیدۀ یونانیها هِرمِس رب النوع تجارت و پیغامبر خدای بزرگ، عصائی داشت که در بالا دارای دو پر بود و از پائین ببالا دو مار به آن پیچیده بودند (علامت اتحاد) و یونانیها چنین عصا را نمایندۀ رسولان و اتفاق دانسته کادوسه نامیدند. (ایران باستان ص 866 و 914)
آشی است مانند کاچی و آنرا از آرد میده پزند. (برهان قاطع). طعامی است مانند کاچی که بعربی سخینه گویند و مردم درویش میخورند. (شمس اللغات). آردوله. آردهاله، بیرون شدن آب از سر ظرفی. ارذام قصعه، لبریز شدن کاسه و جز آن. بی-رون شدن آب از سر کاسه. (منتهی الأرب) ، ارذام برخمسین و جز آن، از پنجاه درگذشتن عمر و مانند آن
آشی است مانند کاچی و آنرا از آرد میده پزند. (برهان قاطع). طعامی است مانند کاچی که بعربی سخینه گویند و مردم درویش میخورند. (شمس اللغات). آردوله. آردهاله، بیرون شدن آب از سر ظرفی. ارذام قصعه، لبریز شدن کاسه و جز آن. بی-رون شدن آب از سر کاسه. (منتهی الأرب) ، ارذام برخمسین و جز آن، از پنجاه درگذشتن عمر و مانند آن
بازیی است که چیزی زیر خاک کنند پس هرکه او را برآرد غالب باشد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). بازیی است کودکان را، چیزی را در حفره ای پنهان کنند هرکه بیرون آورد برنده شود. (از اقرب الموارد)
بازیی است که چیزی زیر خاک کنند پس هرکه او را برآرد غالب باشد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). بازیی است کودکان را، چیزی را در حفره ای پنهان کنند هرکه بیرون آورد برنده شود. (از اقرب الموارد)