معنی اندوده
- اندوده (اَ دَ / دِ)
- اندودکرده شده. (ناظم الاطباء). اندودکرده. انداییده. (فرهنگ فارسی معین).
- اندوده آستین، یعنی آستین برزده و ورمالیده. (شرفنامۀ منیری).
- اندوده پوست، آنچه پوستش را اندوده باشند:
چو خرما بشیرینی اندوده پوست
چو بازش کنی استخوانی دروست.
(بوستان).
