- احتیاج
- نیاز نیازمندی، بی چیزی نیازش تنگ روزگی بی برگی اپایست نیازمند گشتن حاجتمند شدن فقر، بی چیزی حاجتمندی، نیازمندی، نیاز حاجت
معنی احتیاج - جستجوی لغت در جدول جو
- احتیاج
- نیاز، نیازمندی
- احتیاج
- نداشتن چیزی که مورد لزوم است، حاجت داشتن، نیازمند بودن، حاجتمندی، نیازمندی
- احتیاج ((اِ))
- نیازمند شدن، حاجتمند شدن، حاجتمندی، نیازمندی، نیاز، حاجت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خوب درخشیدن برق
حیله ومکر کردن
استوار کاری کردن، به هوش کاری کردن، دور اندیشی
جمع احتیال
حجت آوردن، دلیل، استدلال، احتجاج کردن
پروا، دوراندیشیدن، دوراندیشی
بر انگیخته شدن بر آغالیدن: برای زیان زدن
گرد آوردن، در اختیار گرفتن
دلیل آوردن، کنایه از جر و بحث، جدال
با تدبیر کار کردن، هوشیاری به کار بردن، دوراندیشی، عاقبت اندیشی، در امور نظامی بخشی از نیروی نظامی یک کشور که در مواقع اضطراری به کار گرفته می شود
چاره جویی کردن، چاره گری
حیله به کار بردن، مکر، فریب، کلک، حقّه، نیرنگ، نارو، گول، تنبل، دستان، ترفند، گربه شانی، خدعه، غدر، تزویر، ترب، چاره، قلّاشی، خاتوله، ستاوه، شید، کید، دویل، دغلی، شکیل، اشکیل، ریو، روغان، دلام
حیله به کار بردن، مکر، فریب، کلک، حقّه، نیرنگ، نارو، گول، تنبل، دستان، ترفند، گربه شانی، خدعه، غدر، تزویر، ترب، چاره، قلّاشی، خاتوله، ستاوه، شید، کید، دویل، دغلی، شکیل، اشکیل، ریو، روغان، دلام
Caution, Cautiousness, Precaution, Prudence, Wariness
осторожность , предосторожность , благоразумие
Vorsicht, Vorsichtsmaßnahme, Klugheit
обережність , застереження , розсудливість
ostrożność, środek ostrożności, rozwaga
小心 , 预防措施 , 谨慎
cautela, precaução, prudência
attenzione, cautela, precauzione, prudenza
precaución, cautela, prudencia
précaution, prudence
voorzichtigheid, voorzorgsmaatregel
ความระมัดระวัง , การป้องกันล่วงหน้า , ความรอบคอบ
kehati-hatian, pencegahan
ألمٌ , أحاسيس , عاطفيّةٌ مفرطةٌ , عاطفيّةٌ
सतर्कता , एहतियात , विवेक , सावधानी
זהירות , אמצעי זהירות , זְהִירוּת
注意 , 予防策 , 慎重 , 用心