معنی احتیاط
- احتیاط
- پروا، دوراندیشیدن، دوراندیشی
واژههای مرتبط با احتیاط
احتیاط
- احتیاط
- استوار کاری کردن، به هوش کاری کردن، دور اندیشی
احتیاط
- احتیاط
- با تدبیر کار کردن، هوشیاری به کار بردن، دوراندیشی، عاقبت اندیشی، در امور نظامی بخشی از نیروی نظامی یک کشور که در مواقع اضطراری به کار گرفته می شود
احتیاط
- احتیاط
- محکم کاری کردن، کاری را با حزم و هوشیاری انجام دادن
احتیاط
- احتیاط
- Caution, Cautiousness, Precaution, Prudence, Wariness
احتیاط
- احتیاط
- осторожность , предосторожность , благоразумие
احتیاط
- احتیاط
- Vorsicht, Vorsichtsmaßnahme, Klugheit
احتیاط
- احتیاط
- обережність , застереження , розсудливість
احتیاط
- احتیاط
- ostrożność, środek ostrożności, rozwaga
احتیاط
- احتیاط
- 小心 , 预防措施 , 谨慎
