- احتواش
- شکار رمانی شکار رماندن، در میان گرفتن
معنی احتواش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فروستکی فراگیری، گرد آوری، فراز آمدن، دست یافتن گرد کردن گرد فرو گرفتن فرا گرفتن از هر سوی، اشتمال شامل بودن بر در برداشتن، فراز آمدن بر دست یافتن بر چیزی
گیاهجویی
گرد کردن گرد فرو گرفتن فرا گرفتن از هر سوی، اشتمال شامل بودن بر در برداشتن، فراز آمدن بر دست یافتن بر چیزی
شامل بودن، در بر داشتن
واپس شدن
همسایگی کردن همسایه شدن
موی ستردن
ستیهیدن ستیهش (لجاجت)، سوگند خوردن، ستاییدن
شیردوشی شیر دوشیدن
اماله کردن، گرفتگی سینه
خوار شدن خوار کردن خوار داشت کوچک شماری دست کم گرفتن خوار و خرد شمردن خوارداشتن، خوار شدن
از ریشه کندن
آراستگی، گردهمایی، بزمیدن (بزم کردن)، گزافکویی آراسته شدن زینت گرفتن، گرد آمدن مردم انجمن شدن گرد آمدن گروهی در مجلس، بزم کردن
گرد گردی (طواف)، خوردن آن چه در دیگ باشد تا ته خوردن کاسه لیسی
نگاهداری نگاهبانی، خویشتنداری، خشم گیری نگاه داشتن حراست کردن، خویشتن داری کردن، خشم گرفتن
زمین کنی، فراهم آمدن، برسرین نشستن، دامن برچیدن، برانگیخته شدن
پرچین سازی (پرچین حظیره) آغل سازی
بهره مندی، خوشدلی
شکسته شدن شکستگی
هیمه بندی هیزم شکنی
دایگی پروریدن
حاضر آمدن، حالت شخص نزدیک به مرگ
استوار بودن محکم بودن، استواری استحکام
جاه وجلال وحشمت
شمار کردن وآزمودن
آشامیدن
بریدن
حرمت داشتن، پاس
آتش گرفتن
پیشه داری پیشه وری
به آزخواهی: (آز حرص) آزبارگی
خود پاسداری، کش رفتن دزدیدن
پرهیز کردن، پرهیزیدن