- احتشام
شکوه، جلال، شرمگین شدن، صاحب خدم و حشم شدن، حشمت و بزرگی و جاه و جلال یافتن، شرم داشتن، حیا کردن
معنی احتشام - جستجوی لغت در جدول جو
- احتشام (رَ)
احتشام از، شرم داشتن از. بشکوهیدن از. استحیاء. (زمخشری) ، پروردن. دایگی کردن. (منتهی الارب) ، بازداشتن. (منتهی الارب) ، بازداشتن کسی را از حاجت وی. واداشتن از حاجت، در زیر خود گرفتن مرغ، خایه را. خوابیدن مرغ برای جوجه برآوردن
- احتشام
جاه وجلال وحشمت
- احتشام ((اِ تِ))
حشمت و بزرگی یافتن، جاه و جلال
- احتشام
بزرگی، جلال، حشمت، شکوه، شوکت، فره، مجد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رفتاری که نشان دهندۀ بزرگداشت و گرامی داشتن کسی است، حرمت داشتن، گرامی بودن
احترامات فائقه: احترامات بیشتر و بهتر. معمولاً در ذیل نامه ها نوشته می شود
احترامات فائقه: احترامات بیشتر و بهتر. معمولاً در ذیل نامه ها نوشته می شود
بادکش کردن (بادکش حجامت در پزشکی دیرینه در پیاله ای پنبه آغشته به مل و افروخته را می گذاشتند وآن را بر پشت بیمار می نهادند و بر گوشت آماسیده تیغ می زدند تا خون بگیرد) تانگوییدن
déférence, considération, (FR) respectabilité, (FR) respect, (FR) révérence
deferencia, respecto, (ES) respetabilidad, (ES) respeto, (ES) reverencia
eerbied, respect, (NL) respectabiliteit, (NL) respect, (NL) eerbied
deferenza, rispetto, (IT) rispettabilità, (IT) rispetto, (IT) riverenza
deferência, respeito, (PT) respeitabilidade, (PT) respeito, (PT) reverência
Ehrerbietung, Achtung, (DE) Respektabilität, (DE) Respekt, (DE) Ehrfurcht
