جدول جو
جدول جو

معنی احتراس - جستجوی لغت در جدول جو

احتراس
خود را حفظ و نگه داری کردن، در ادبیات در فن بدیع نوعی اطناب که در آن گوینده کسی یا جمعی را از حرف خود مستثنا کند یا برای رفع اعتراض عبارتی بیاورد مثلاً هنگام بیان بیماری بگوید مثلاً «دور از جان شما»، نگهبانی، حراست
تصویری از احتراس
تصویر احتراس
فرهنگ فارسی عمید
احتراس
(صُ فَ)
خود راپاس داشتن. (منتهی الارب). خویشتن را از چیزی نگاه داشتن. (تاج المصادر) (زوزنی). تحرّس. (زوزنی). احتفاظ. خویشتن داری: بشرایط تحفّظ و تیقّظ قیام ننمود و ازدقایق احتراز و احتراس غافل شد. (ترجمه تاریخ یمینی).
لغت نامه دهخدا
احتراس
خود پاسداری، کش رفتن دزدیدن
تصویری از احتراس
تصویر احتراس
فرهنگ لغت هوشیار
احتراس
((اِ تِ))
خود را حفظ کردن
تصویری از احتراس
تصویر احتراس
فرهنگ فارسی معین
احتراس
حراست، محافظت، مراقبت، نگهداری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از احترام
تصویر احترام
(دخترانه)
بزرگ داشتن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از احتباس
تصویر احتباس
عارضه ای که در آن انسان نمی تواند ادرار کند، مسدود شدن مجرای ادرار، احتقان، حبس بول، شاش بند، حبس البول
زندانی شدن، محبوس شدن
قطع شدن، بریده شدن
خودداری، امتناع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
آتش گرفتن، سوختن، در علم نجوم نهان شدن یکی از سیارات زحل، مشتری، مریخ، زهره و عطارد در زیر شعاع خورشید یا مقارنۀ خورشید با یکی از آن پنج سیاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احترام
تصویر احترام
رفتاری که نشان دهندۀ بزرگداشت و گرامی داشتن کسی است، حرمت داشتن، گرامی بودن
احترامات فائقه: احترامات بیشتر و بهتر. معمولاً در ذیل نامه ها نوشته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افتراس
تصویر افتراس
شکار افکندن، پاره کردن و درهم شکستن و دریدن شکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتراز
تصویر احتراز
دوری کردن از کسی یا چیزی، پرهیز کردن، ملاحظه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتباس
تصویر احتباس
زندانی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امتراس
تصویر امتراس
ستیزیدن، خود راخاراندن خود خاریدن، سوده شدن سودگی ساییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتراس
تصویر افتراس
شکارافکندن، سواری افکندن شکار پاره پاره کردن صید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراب
تصویر احتراب
ستیزیدن نبردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراز
تصویر احتراز
پرهیز کردن، پرهیزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراص
تصویر احتراص
به آزخواهی: (آز حرص) آزبارگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراف
تصویر احتراف
پیشه داری پیشه وری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
آتش گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احترام
تصویر احترام
حرمت داشتن، پاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراث
تصویر احتراث
کشاورزی کشتکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
((اِ تِ))
سوختن، آتش گرفتن، محو شدن یکی از پنج سیاره «زحل، مشتری، مریخ، زهره، عطارد» در زیر شعاع خورشید، یا مقارنه خورشید با یکی از آن ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افتراس
تصویر افتراس
((اِ تِ))
شکار کردن، با نشانه چیزی را دریافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتباس
تصویر احتباس
((اِ تِ))
در حبس کردن، نگه داشتن چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتراز
تصویر احتراز
((اِ تِ))
پرهیز کردن، دوری نمودن، خویشتن داری، پرهیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتراف
تصویر احتراف
((اِ تِ))
پیشه ور شدن، پیشه گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احترام
تصویر احترام
((اِ تِ))
حرمت گذاشتن، بزرگ داشتن، حرمت، بزرگداشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتراز
تصویر احتراز
پرهیز کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
آتش سوزی، آتش گرفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احترام
تصویر احترام
پاس، ارج، سنایش، بزرگداری، بزرگ داشت، شکوهیدن، آزرمیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احترام
تصویر احترام
Regard, Deference, Respectability, Respectfulness, Reverence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
Combustion
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از احترام
تصویر احترام
уважение , одинаковость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
горение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از احترام
تصویر احترام
Ehrerbietung, Achtung, (DE) Respektabilität, (DE) Respekt, (DE) Ehrfurcht
دیکشنری فارسی به آلمانی