جدول جو
جدول جو

معنی اجمالا - جستجوی لغت در جدول جو

اجمالا
به اجمال، به اختصار، به طور خلاصه
تصویری از اجمالا
تصویر اجمالا
فرهنگ فارسی عمید
اجمالا
به کوتاهی به فشردگی
تصویری از اجمالا
تصویر اجمالا
فرهنگ لغت هوشیار
اجمالا
به کوتاهی
تصویری از اجمالا
تصویر اجمالا
فرهنگ واژه فارسی سره
اجمالا
بالاجمال، مختصر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اجمال
تصویر اجمال
به کوتاهی سخن گفتن، گفتن مطلبی به اختصار، خلاصه، نیکی کردن در حق دیگران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اجمال
تصویر اجمال
جمل ها، شتران، جمع واژۀ جمل
فرهنگ فارسی عمید
(شی شَ / شِ بَ)
اجمال شحم، گداختن پیه را. بگداختن چربش. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(اِ)
به اجمال. مقابل تفصیلی: علم اجمالی
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ جمل. شتران نر: بر پشت افیال و اجمال به سرندیب برد. (ترجمه تاریخ یمینی)
لغت نامه دهخدا
(نَ شُ دَ)
خلاصهً. مختصراً. ایجازاً. بالاجمال. بالجمله. مقابل تفصیلاً
لغت نامه دهخدا
تصویری از اکمالات
تصویر اکمالات
جمع اکمال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمالک
تصویر ارمالک
چوبی است شبیه بقرفه و دارچین بسیار خوشبو و در هند و یمن روید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتصالا
تصویر اتصالا
پیاپی پیوسته استمرارا متوالیا علی التوالی متعاقبا
فرهنگ لغت هوشیار
در فارسی به اجزاء تازی های پارسی افزوده اند خاقانی گفته است شاه دانستی که وقتی ماهی و گاو زمین کل اجزاهای گیتی را کنند از هم جدا و بیرونی درالتفهیم گفته و ما اجزاها که از او کم ترند پاره ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
شاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهمالات
تصویر اهمالات
جمع اهمال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اومالی
تصویر اومالی
یونانی تازی گشته شاه انگبین انگبین داود عسل داود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجبارا
تصویر اجبارا
فرچپانیک به زور از روی ناچاری و اکراه قهرا اضطرارا، بستم بزور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتمال
تصویر اجتمال
پیه گذاری، پیه مالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمالی
تصویر ارمالی
چوبی است شبیه بقرفه و دارچین بسیار خوشبو و در هند و یمن روید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجماعا
تصویر اجماعا
گروهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجمال
تصویر اجمال
کوتاهی در سخن، آهستگی درطلب، خلاصه کردن شتران شتران
فرهنگ لغت هوشیار
سرسری منسوب به اجمال، مختصر مجمل علم اجمالی. یا نظر اجمالی کردن، نظر کلی و عمومی کردن بطور خصه در چیزی یا کاری نظر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خامالا
تصویر خامالا
یونانی بژ مهره (حرباء)، مازریون از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجماعاً
تصویر اجماعاً
((اِ عَ نْ))
همگی، دست جمعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجمال
تصویر اجمال
((اِ))
به اختصار سخن گفتن، مبهم و نارسا گفتن، سخن خلاصه و مبهم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجمالاً
تصویر اجمالاً
((اِ لَ نْ))
به طور خلاصه و مبهم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخمالو
تصویر اخمالو
اخمو، همیشه اوقات تلخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجمال
تصویر اجمال
فشرده کردن، کوتاهی، کوتاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اجمالی
تصویر اجمالی
کوتاه، گزیده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
شاید، چه بسا، گاس که، گمانم، گاسم
فرهنگ واژه فارسی سره
اختصار، ایجاز، تلخیص، خلاصه
متضاد: تفصیل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
Presumably, Probably
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
предположительно , вероятно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
vermutlich, wahrscheinlich
دیکشنری فارسی به آلمانی