معنی اجمال اجمال((اِ)) به اختصار سخن گفتن، مبهم و نارسا گفتن، سخن خلاصه و مبهم تصویر اجمال فرهنگ فارسی معین
اجمال اجمال جَمعِ واژۀ جمل. شتران نر: بر پشت افیال و اجمال به سرندیب برد. (ترجمه تاریخ یمینی) لغت نامه دهخدا
احمال احمال جمع حمل، بارهای شکم بارهای درخت بارها، جمع حمل، بره ها برگان بار یاری: یاری دادن کسی در برداشتن بار بسیار زایی، جمع حمل بارهای شکم بارهای درخت،جمع حمل بارهای سرو پشت، جمع حمل بره ها برگان. یاری دادن کسی را به برداشتن بار یاری دادن دربار بر نهادن فرهنگ لغت هوشیار