- اجسام
- جمع جسم، تن هاوکالبدها
معنی اجسام - جستجوی لغت در جدول جو
- اجسام
- جسم ها، بدنها، تن ها، جمع واژۀ جسم
- اجسام
- جمع جسم، تن ها، کالبدها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برخورد نام نهادن
جمع جرم، تن ها پیکرها، توده ها، اجسام (و بیشتر استعمال اجرام در لطیف است و اجسام در کثیف) پیکرها، جرم های فلکی ستارگان،جمع جرم گناهان یا اجرام بسیط (بسیطه)، موجودات و کاینات سماوی وجوی مانند افلاک و کواکب و غیره، اجسام غیر مرکبه و یا مرکب از عناصر متساوی الاجزاءجمع جرم تن ها اجسام (و بیشتر استعمال اجرام در لطیف است و اجسام در کثیف) پیکرها، جرم های فلکی ستارگان،جمع جرم گناهان یا اجرام بسیط (بسیطه)، موجودات و کاینات سماوی و جوی مانند افک و کواکب و غیره، اجسام غیر مرکبه و یا مرکب از عناصر متساوی اجزاء مانند ط نقره آهن. یا اجرام چرخ. افک و ستارگان اجرام سماوی. اجرام بسیط یا اجرام علوی. اجرام بسیط یا اجرام عنصری. اجسام خاکی. یا اجرام فلکی. اجرام بسیط یااجرام مرکب (مرکبه) اجسامی که مرکب از عناصر مختلفه الطبایع باشند
دست بریدن
پارسی تازی گشته جام ها
سواری نگرفتن از اسپ یله کردن اسپ
بایاندن (بایا: تکلیف)
آگاهی جویی سر در آوردن پی بردن
جمع جسد، بدنها، جسمها، تن ها
روان شدن اشک اشک ریختن شاریدن
پیکرها
خشک شدن دست یا پای، اشک ریختن
جمع قسم، جزها، درجه ها
جستن به جست و جو برآمدن، چشانیدن، آموزاندن
جسدها، لاشه ها، جمع واژۀ جسد
قسم ها، بخش ها، بهره ها، نصیب ها، جمع واژۀ قسم
جمع جسد، بدن ها، تن ها، جسم ها
جمع جرم، تن ها، اجسام، ستارگان، جمع جرم، گناهان
جرم، جمع جرم
اجرام فلکی: در علم نجوم در علم نجوم ستارگان، سیارات، خورشید و ماه، اجرام سماوی
اجرام سماوی: در علم نجوم ستارگان، سیارات، خورشید و ماه
اجرام فلکی: در علم نجوم در علم نجوم ستارگان، سیارات، خورشید و ماه، اجرام سماوی
اجرام سماوی: در علم نجوم ستارگان، سیارات، خورشید و ماه
تناور فربه
ملول تر، بستوه آمده تر
تناور و بزرگ
ابدامان انهادی
ابدامان پرهامی (ابرهام طبیعت)
ابدامان ساده
هر جسم که اسم کل بر جزو آن صدق نکند، ترکیبات کربن
ابدامان نهادی
اجسامی وزین مانند خاک و سنگ