جدول جو
جدول جو

معنی اجرح - جستجوی لغت در جدول جو

اجرح
(اَ رَ)
نعت تفضیلی از جرح:
و ما دول الایام نعمی و ابؤساً
بأجرح فی الاقوام منه ولا اشوی.
بحتری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارجح
تصویر ارجح
برتر، بهتر، خوب تر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اجرت
تصویر اجرت
مزد، مزد کار، دستمزد، کرایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
روا کردن امری، عمل کردن کاری طبق برنامۀ قبلی، راندن، جاری کردن آب، روان ساختن، مقرری سالیانه به ماموران دیوان و سپاهیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اجری
تصویر اجری
جیره، وظیفه، راتبه، مقرری، مستمری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارجح
تصویر ارجح
رحجان، راجع تر، افضل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجرت
تصویر اجرت
مزد کار، کرایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجیح
تصویر اجیح
زبانه آتش افروزه ها
فرهنگ لغت هوشیار
راندن روا کردن امری، وظیفه و راتبه و جیره مقرر کردن برای کسی، کسی را وکیل کردن، امضا کردن، بکار بردن لفظ و عبارت، راتبه وظیفه ادرار جیره. ممال آن (اجری) است، بمرحله عمل گذاشتن حکمی که قطعیت یافته است. یا بموقع اجرا گذاشتن (گذاردن)، اجرا کردن بجریان انداختن بکار بستن از گفتار بکردار آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجرب
تصویر اجرب
پرخارش خارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجرح
تصویر مجرح
بسیار زخمی کرده شده، نقش بریدگی بر کنار پارچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جارح
تصویر جارح
برنده، سرزنش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجرت
تصویر اجرت
((اُ رَ))
مزد، دستمزد، کرایه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارجح
تصویر ارجح
((اَ جَ))
بهتر، خوب تر، فزون تر، برتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجرح
تصویر مجرح
((مُ جَ رَّ))
زخم زده، زخمی کرده، کسی که شهادتش رد شده، قسمی از نقش بریدگی بر کنار دریاچه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجرت
تصویر اجرت
دستمزد، مزد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
روانه، انجام، کارگزاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
Enactment, Enforcement, Implementation, Performance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
promulgation, exécution, mise en œuvre, performance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
uitvoering, implementatie, prestatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
시행 , 실행 , 구현 , 공연
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
施行 , 実行 , 実装 , パフォーマンス
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
חִקּוּק , אכיפה , מִשְׁמוּשׁ , בִּצּוּעַ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
कार्यान्वयन , निष्पादन , प्रदर्शन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
pelaksanaan, kinerja
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
การบังคับใช้ , การดำเนินการ , การแสดง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
принятие , исполнение , реализация , производительность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
Verabschiedung, Vollstreckung, Umsetzung, Leistung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
promulgación, ejecución, implementación, actuación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
attuazione, esecuzione, prestazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
promulgação, execução, implementação, desempenho
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
执行 , 实施 , 表现
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
uchwalenie, wykonanie, wdrożenie, wydajność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
ухвалення , виконання , впровадження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اجرا
تصویر اجرا
kanunlaşma, uygulama, performans
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی