- اجر ((اَ))
- مزد، اجرت، ثواب، مزد دادن
معنی اجر - جستجوی لغت در جدول جو
- اجر
- مزد، پاداش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مزد کار، کرایه
پرخارش خارنده
راندن روا کردن امری، وظیفه و راتبه و جیره مقرر کردن برای کسی، کسی را وکیل کردن، امضا کردن، بکار بردن لفظ و عبارت، راتبه وظیفه ادرار جیره. ممال آن (اجری) است، بمرحله عمل گذاشتن حکمی که قطعیت یافته است. یا بموقع اجرا گذاشتن (گذاردن)، اجرا کردن بجریان انداختن بکار بستن از گفتار بکردار آوردن
دستمزد، مزد
روانه، انجام، کارگزاری
مزد، مزد کار، دستمزد، کرایه
جیره، وظیفه، راتبه، مقرری، مستمری
روا کردن امری، عمل کردن کاری طبق برنامۀ قبلی، راندن، جاری کردن آب، روان ساختن، مقرری سالیانه به ماموران دیوان و سپاهیان
Enactment, Enforcement, Implementation, Performance
принятие , исполнение , реализация , производительность
Verabschiedung, Vollstreckung, Umsetzung, Leistung
ухвалення , виконання , впровадження
uchwalenie, wykonanie, wdrożenie, wydajność
执行 , 实施 , 表现
promulgação, execução, implementação, desempenho
attuazione, esecuzione, prestazione
promulgación, ejecución, implementación, actuación
promulgation, exécution, mise en œuvre, performance
uitvoering, implementatie, prestatie
การบังคับใช้ , การดำเนินการ , การแสดง
pelaksanaan, kinerja
احترامٌ ,
कार्यान्वयन , निष्पादन , प्रदर्शन
חִקּוּק , אכיפה , מִשְׁמוּשׁ , בִּצּוּעַ
施行 , 実行 , 実装 , パフォーマンス
시행 , 실행 , 구현 , 공연
kanunlaşma, uygulama, performans
utekelezaji, maonyesho
বাস্তবায়ন , কার্যসম্পাদন
نفاذ , عملدرآمد , کارکردگی
بازرگان، سوداگر
منع کننده، باز دارنده از کاری