جدول جو
جدول جو

معنی اجانب - جستجوی لغت در جدول جو

اجانب
جمع اجنبی، بیگانگان
تصویری از اجانب
تصویر اجانب
فرهنگ لغت هوشیار
اجانب
بیگانگان
تصویری از اجانب
تصویر اجانب
فرهنگ واژه فارسی سره
اجانب
((اَ نِ))
جمع اجنبی، بیگانگان
تصویری از اجانب
تصویر اجانب
فرهنگ فارسی معین
اجانب
اجنبی ها، بیگانگان، غریب ها، کشورهای بیگانه، نامحرم ها، نامربوط ها، بی ارتباط ها، جمع واژۀ اجنبی
تصویری از اجانب
تصویر اجانب
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اجانت
تصویر اجانت
پیاله پنگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارانب
تصویر ارانب
جمع ارنب، خرگوشانم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجانب
تصویر تجانب
دور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجانب
تصویر مجانب
دوری گزیننده، دورشونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارانب
تصویر ارانب
ارنب ها، خرگوش ها، جمع واژۀ ارنب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجانب
تصویر مجانب
دور شونده، دوری گزیننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجانه
تصویر اجانه
((اِ نِ))
تشت، تغار، نام یکی از صورت های فلکی جنوبی، گودالی که پای درخت درست کنند برای آب دادن به آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجانب
تصویر تجانب
((تَ نُ))
دوری جستن، دور شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجانب
تصویر مجانب
((مُ نِ))
دور شونده، دوری گزیننده، مقابل مؤالف، در هندسه خط مستقیمی را مجانب یک منحنی می گویند که چون نقطه ای در روی منحنی حرکت کند و به سمت بی نهایت رود، فواصل این نقطه از این خط مرتب کم شود و میل به صفر کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجانب
تصویر تجانب
دور شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اجنب
تصویر اجنب
نافرمان بیگانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جانب
تصویر جانب
پهلو، طرف، کنار، سمت، نحو، کناره، ضلع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جانب
تصویر جانب
پهلو، کرانه، طرف، جهت، ناحیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جانب
تصویر جانب
((نِ))
پهلو، طرف، سوی، جهت، ناحیه، جمع جوانب
فرهنگ فارسی معین