جدول جو
جدول جو

معنی اجانه

اجانه((اِ نِ))
تشت، تغار، نام یکی از صورت های فلکی جنوبی، گودالی که پای درخت درست کنند برای آب دادن به آن
تصویری از اجانه
تصویر اجانه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اجانه

اجانه

اجانه
ایجانه. پنگان. (صراح) (منتهی الارب). پیاله. (منتهی الارب). تغار. تغارچه. تغارک. مرکن. طاس. و آن مانند نیم خُم یا نیم کوزه ای است که در آن آب و مثل آن کنند و مانندۀ لاوک از سنگ یا از گل و غیر آن که در آن جامه شویند. ج، اَجاجین، اجانات، ابن سکیت گفته که اجاول برقه هائی است درجانب ریگستان واقع در یمین کلفی. (معجم البلدان)
رجوع به اجانه شود
لغت نامه دهخدا

اجانه

اجانه
نهر اجانه، نهری نزدیک بصره، منشعب از فرات و آن نهر را ابوموسی اشعری به امر عمر کرده است. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا

ابانه

ابانه
آشکار کردن، جدا کردن، پیدا کردن، سو دادن یاران پیدا کردن روشن کردن هویدا کردن روشن کردن هویدا کردن، پیدا شدن آشکار شدن هویدا شدن، پیدایی ظهور روشنی
فرهنگ لغت هوشیار

اجاده

اجاده
نیکو گردانیدن، نیک گفتن، نیک کردن، چیزی نیکو آوردن، نیک گفتاری، نیک کرداری
فرهنگ لغت هوشیار