جدول جو
جدول جو

معنی اثث - جستجوی لغت در جدول جو

اثث(اُ ثُ)
جمع واژۀ اثاث. (منتهی الارب) ، بسیار بکشتن. (تاج المصادر) : اثخن فی العدوّ، بسیارکشت دشمنان را. (منتهی الارب) ، غلبه کردن. و قوله تعالی: حتی اذا اثخنتموهم (قرآن 4/47) ، ای غلبتموهم و کثر فیهم الجراحه. (منتهی الارب) ، سست کردن جراحت کسی را. (تاج المصادر) : اثخنته الجراحه، سست گردانید او را جراحت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اثم
تصویر اثم
گناه، بزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اثاث
تصویر اثاث
لوازم خانه یا محل کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اثل
تصویر اثل
درختی بزرگ تر از درخت گز با چوبی بسیار سخت، شورگز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارث
تصویر ارث
مالی که از مرده به وارث می رسد، منتقل شدن ویژگی هایی از پدر و مادر به فرزند مانند رنگ چشم، بیماری و مانند آن، سهم بردن از دارایی و ثروت شخص مرده، میراث بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اثر
تصویر اثر
نشان، علامت، جای پا، نشان قدم، آنچه از کسی یا چیزی باقی و برجای بماند، حدیث و خبر، تاثیر، محصولی که از یک هنرمند باقی می ماند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابث
تصویر ابث
خرامنده، بنشاط، شادان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارث
تصویر ارث
میراث یافتن، میراث بردن، آنچه از مرده برای بازماندگان بماند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثاث
تصویر اثاث
اسباب منزل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثر
تصویر اثر
نشان، آنچه که از کسی باقی بماند، علامت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارث
تصویر ارث
((اِ))
سهم بردن از اموال شخص مرده، آنچه از مال مرده که به بازماندگانش رسد، مرده ریگ، مردر
ارثیه بابای کسی: کنایه از مال و ثروت شخصی کسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اثاث
تصویر اثاث
جنس، کالا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اثم
تصویر اثم
((اِ))
گناه، خطا، کاری که کردن آن روا نباشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اثر
تصویر اثر
((اَ ثَ))
نشان و علامت باقی مانده از هر چیز، جای پا، نشان قدم، حدیث، روایت، داغ، تأثیر، تألیف، تصنیف، یادبود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اثاث
تصویر اثاث
کاچال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اثر
تصویر اثر
یادمان، یادواره، هنایش، نوزند، نوشته، نشانه، کارآیی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اثم
تصویر اثم
ناشایست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارث
تصویر ارث
مرده ریگ، وامانده، نیامانده، واهشته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اثر
تصویر اثر
Effect
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اثر
تصویر اثر
effet
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اثر
تصویر اثر
効果
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اثر
تصویر اثر
השפעה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اثر
تصویر اثر
प्रभाव
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اثر
تصویر اثر
efek
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اثر
تصویر اثر
ผล
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اثر
تصویر اثر
effect
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اثر
تصویر اثر
Effekt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اثر
تصویر اثر
efecto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اثر
تصویر اثر
effetto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اثر
تصویر اثر
efeito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اثر
تصویر اثر
效果
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اثر
تصویر اثر
efekt
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اثر
تصویر اثر
ефект
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اثر
تصویر اثر
эффект
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اثر
تصویر اثر
효과
دیکشنری فارسی به کره ای