- اتودیان
- فرانسوی دانشجو
معنی اتودیان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دست اندرکاران، سرپرستان، کارگزاران
آردم از گیاهان
محوطه ای روباز، محصور و معمولاً مرتفع در خارج شهر که زردشتیان استخوان های درگذشتگان خود را پس از متلاشی شدن جسد، در آن قرار می دادند، مقبرۀ زردشتیان، دخمه، گورستان
یکی از طبقات اجتماعی در دورۀ ساسانیان
جمع کاتوزی
جمع متکدی، گدایان
یهوتکان
آراسته شدن
آرمان شهر
چاهی در گورستان زردشتیان که استخوان مرده را پس از خورده شدن گوشت وی توسط لاشخوران در آن اندازند، گورستان زردشتیان، گورستان (مطلقا)
دخمه، مقبرۀ زردشتیان، قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغنبرای مثال سر جادوان را بکندم ز تن / ستودان ندیدند و گور و کفن (فردوسی - ۵/۳۵۳)
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن
آجودان، افسری که در خدمت افسر عالی رتبه باشد، آژان، مأمور پلیس
((سُ))
فرهنگ فارسی معین
گورستان زردشتیان، چاهی در گورستان زردشتیان که استخوان مرده را پس از خورده شدن گوشت وی توسط لاشخوران در آن اندازند
درآمدن، بودن، زنبازی زنبازگی، آوردن، کشتن، به جا آوردن آمدن، بودن، آرمیدن با زن، آوردن، کردن کاری را، هلاک کردن، نزدیک رسیدن بلا یا دشمن کسی را، ارتکاب: ارتکاب ذنوب. یا اتیان بمثل. نظیر و شبیه آوردن چیزی را
تر کردن، خیساندن
جمع دین
دین ها، کیش ها، آیین ها، جمع واژۀ دین
آوردن، آمدن، انجام دادن، کنایه از جماع کردن، همبستر شدن
اتیان به مثل: آوردن مثل چیزی، نظیر و شبیه آوردن چیزی را
اتیان به مثل: آوردن مثل چیزی، نظیر و شبیه آوردن چیزی را
جمع دین، کیش ها، آیین ها